ريوايس ريوايس .

ريوايس

زبان و مردم سنندج ، جاده همدان به سنندج

به نام خدا

از همدان كه به سوي كردستان رهسپار ميشوي به اين فكر مي افتي كه شهرهاي غربي چقدر مظلوم افتاده اند و از همه بدتر كمتر به آنها بودجه تعلق گرفته است؟ راه در حدود 160 كيلومتر است. «بلاغ»هاي زيادي بر سر راه قرار دارند، داشبلاغ ، آقبلاغ، قشلاغ و... روستاي «همه كسي» قبلن آباد تر بود اينبار كه از كنارش رد شدم چقدر كهنه شده بود. صالح آباد هم با ماشين هاي سنگينش، چند سال پيش براي مسابقه به آنجا رفتم و گوشم شكست. قروه را كه عبور ميكني سادگي هم با خودش شروع ميشود، لهجه ديگر تغيير كرده، ديگر واوها مثل عرب ها ادا ميشود (دهن غنچه ميشود) وقتي به دهگلان ميرسي ورودي شهر چقدر دلباز است از اين شهر خوشم ميايد، وقتي ماشين را در ابتداي شهر گاز ميزني و خلوت است آدميزاد كيف ميكند. در جايگاه سوخت گيري پسر 30 ساله ي معلولي بود كه عطر ميفروخت و چه عطرهاي خوشبويي. ازش عطري به قيمت 1200 تومن خريدم. وقتي وارد گردنه هاي ابتداي شهر سنندج ميشوي براي اولين بار خوف عجيبي انسان را ميگيرد ، دره هاي عميق و وجود 5 تونل ، شهر زير پاهايت است، و مردماني مهربان منتظر تو. زبانشان كردي است ديگر به عربي دارد نزديك ميشود مخصوصن حالت دهن در تلفظ حروف. وقتي آدرس مي پرسي هم تحويلت ميگيرند و ميگويند خوش آمدي. بالاتر از بازار تاناكرا فروش ها يك قصاب سوپر گوشت سالار بود كه وقتي آدرس از او پرسيدم با كروكي روي كاغذ برايم نوشت و كلي قربان صدقمان رفت و گفت از كجايي؟ گفتم از ملاير و... مردمان سنندج ساده ، بي ريا و مهربانند و آنان را دوست دارم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۲۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

غزل سعدي

زهي سعادت من كِم تو آمدي به سلام             خوش آمدي و عليك السلام و الاكرام

قيام خواستمت كرد عقل مي‌گويد                    مكن كه شرط ادب نيست پيش سرو قيام

اگر كساد شكر بايدت دهن بگشاي                    ورت خجالت سرو آرزو كند بخرام

تو آفتاب منيري و ديگران انجم                           تو روح پاكي و ابناي روزگار اجسام

اگر تو آدميي اعتقاد من اينست                        كه ديگران همه نقشند بر در حمام

تُنُك مپوش كه اندام‌هاي سيمينت                     درون جامه پديدست چون گلاب از جام

از اتفاق چه خوشتر بود ميان دو دوست                درون پيرهني چون دو مغز يك بادام

سماع اهل دل آواز ناله سعديست                      چه جاي زمزمه عندليب و سجع حمام

در اين سماع همه ساقيان شاهد روي                بر اين شراب همه صوفيان دردآشام



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۲۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

مجمع قاريان

به نام خدا

هفتمين مجمع قاريان با قرائت آقاي علي سيف و آقاي وحيد نظري از كرمانشاه دنبال شد. شهاب جليلوند هم در آنجا ديدم خوش تيپ و مغرور . قاري خوبي است يكبار با هم به تهران به مسابقات قرآن رفتيم. با آقاي جهان آرا گرم صحبت شد. شام  را با استاد طاهري در يك سيني خورديم و كلي صفا كرديم و گفت تازه اول راهي و من به خودم اميدوار شدم. استاد دهقان هم خواند دو نكته براي استاد كنار گذاشتم. آقاي صديق هم صحبت كرد و يك عبارت خنده دار و مورد دار از كلماتش ادا شد كه تا آخر جلسه من خنديدم. مجمع خيلي عالي و خوبي است و جزو عمر انسان اصلا حساب نميشود. آقاي رستنده هم بود و كلي زحمت ميكشيد براي قرائت استان همدان. اين مجمع به اميد خدا راهيست براي تلاوت هاي برتر و عالي در شهر همدان.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۹ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

هفتمين همايش مجمع اساتيد قاريان و حافظان قرآن همدان

هفتمين همايش مجمع اساتيد قاريان و حافظان قرآن به مناسبت ميلاد مسعود امام رضا (ع) روز چهارشنبه 5 مهر در حسينيه امامزاده يحيا  با اقامه نماز مغرب و عشاء برگزار ميشود. همينكه آدميزاد اساتيد را ميبيند و تنش به تن آنها ميخورد تا چند روزي بدنمان گرم ميشود و خوب تمرين ميكنيم . اميد اين را داريم كه انسان هميشه گرم بماند ( ولي برخي از بازارها هيچ وقت گرم نماند). چند نفر از اساتيد همداني.

استاد حسين دهقان: محل كار (مغازه) محفل نور خيابان تختي همدان- محضر گرم و نشاط بخشي دارند. يكبار از تلاوت هاي ترتيل استاد شحات انور و قرائت هاي ايشان 72 نكته را يادداشت كرده بودند و با كمك دكتر فريدوني به عربي ترجمه كرده بودند و به ايشان رسانده بودند. مرحوم شحات هم از اين كار بسيار خوشحال شده بودند و لوح سپاس و قدرداني براي استاد فرستاده بودند. اين نكته هم تواضع استاد شحات انور را ميرساند و هم تواضع استاد دهقان كه هرگز اين مطلب را براي كسي در جمع مطرح نميكند و براي يكسري از دوستان خاص اين موضوع را بيان ميكنند. ايشان در ايام جواني در چپرخانه(چاپار خانه)ي همدان در فضاي آكنده از روغن و ماشين گرفتار بودند، رفتار چپر خانه اي ، فحش هاي چپر خانه اي ، در اين فضا استاد كارهاي قرآني خود را ادامه دادند تا امروز كه فضاي از قرآن و نوارهاي قرآني را در خيابان تختي گرد آورده اند و در دسترس مشتاقان قرار ميدهند. تقريبا تا جايي كه بنده در خاطرم است از سال 69 در خيابان تختي مستقر هستند. اولين بار در سال 70 يك عكس امام كه در ايران نادر است از ايشان به همراه همشيره گرفتيم.

غلامحسين فرهادي مژده: استاد اين روزها بيشتر در نخ تفسير است تا قرائت . هرچند ايشان را به قرائت و تلاوت بيشتر ميشناسند. عبدالباسط خوان قدري است. ايشان را شخصن دوست دارم. با آواز ايراني هم آشنا است. يكبار درنمازجمعه با زبان كودكي به ايشان گفتم استاد براي ابوعطا يك نمونه مثال بگيد.گفت:دل بردي از من به يغما ، اي ترك غارت گر من و... مسعود .... از حافظان همداني ميگفت: در مسابقات چند سال پيش استاد فرهادي يك اعرابي مي افتد و از دور مسابقات حذف ميشود و از آن زمان به بعد در مسابقات شركت نمي كند. يك دوره 6 ماهه در سازمان تبليغات دوره مدرس معلم قرآني را گذراندم و بسيار مستفيذ گشتم. ايشان از كارمندان سازمان دارالقران همدان مي باشد. پدر ميگفت: استاد فرهادي در دهه 60 و 70 آنقدر به موسيقي(قراني و فارسي) علاقه داشت كه برخي از سئوالات موسيقي خود را با من در ميان مي گذاشت و ....

عليرضا عليزاده: نظامي و خنده رو- جوانان و قاريان همداني در دهه 70 و 80 در كنار او بوده اند. پسر حاج آقا عليزاده يعني محمد جواد عليزاده حافظ كل قرآن. هميشه خود و خانواده را وقف قرآن كرده اند.

حاج احمد طاهري(حافظ كل و آشنا با تكنيك هاي موسيقي ايراني كه قبلن به معرفي اين بزرگ مرد پرداخته ام.)

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۸ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

درخت سنجد و گياه ترياك( در باغ هاي ايراني)

به نام خدا

وقتي از جاده هاي ايران با ماشين عبور ميكني در داخل بيابان ها و كويرها درختاني را لخت و عريان با تعدادي برگ ميبينيم در كنار اغلب آنها جوي آبي هم روان است كه البته خشك هم شده است. اينها اكثرا همان درختان سنجد با ثمرات قهوه اي رنگ خودشان است. مردمان معاصر كمتر به ويژگي هاي آنها پي برده اند. از خواص ميو هاي آن كه بگذريم يكي از اقوام از پيرمردي روايت ميكرد كه  در جواب شخصي كه گفته بود مردم قديم ديوانه بوده اند كه اين درختان به درد نخور را در  كنار باغات كاشته اند گفته بود ؛ اين درختان سنجد گازي يا حالا ترشحاتي از خود دارند كه باعث كشتن يكسري از حشرات ميشود و آسيب كمتري به باغات ميرسد و قدما در كنار اكثر باغ هاي ايراني خصوصا غرب ايران از اين نوع درخت كاشته اند. و كار به جايي انجام داده اند.

گياه (يا گل) ترياك

در ايام گذشته - پهلوي اول- در كنار مزرعه هاي گندم و جو يك قطعه زمين هم اختصاص به كاشت گياه ترياك ميشد . دو هدف را داشتند 1- استفاده از محصول؟ آن ،كه ملت دم و دودي بگيرند؟ 2- كشتن هرگونه حشره موذي و كشتن سن در مزرعه گندم كه مثل اين روزها نبود كه هرچه ماده ي شيميايي بزني باز هم حشرات موذي كشته نميشوند. اين هم خاصيت ترياك كه اسمش بد در رفته

اين دو مورد را بنده از پيران قوم شنيدم و به نظر هم علمي باشد. به هر روي قديمي ها هر چه گفته اند درست بوده است.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۷ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

كتاب جدال با سعدي در عصر تجدد

به نام خدا

به تازگي كتاب "جدال با سعدي در عصر تجدد" تاليف و تدوين آقاي كاميار عابدي به همت مركز سعدي شناسي منتشر شده است. موضوع اين كتاب، بحث ها و جدل هاي مختلفي است كه از نيمه دوم سده نوزدهم ميلادي تا اواخر سده بيستم ميلادي و حتي در دهه نخست سده بعد درباره سعدي درگرفته و شامل نقدها و پاسخ هايي است كه به منتقدان سعدي ارائه شده است.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۷ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

غزل سعدي (به مناسبت ماه مهر )

به نام خدا

دستگاه سه گاه را مخصوص ماه مهر ميدانند. شايد بتوان اين غزل را در اين آواز خواند. 

همراه گوشه هاي زيبايش.

يارا بهشت صحبت ياران همدمست       ديدار يار نامتناسب جهنمست

هر دم كه در حضور عزيزي برآوري      درياب كز حيات جهان حاصل آن دمست

نه هر كه چشم و گوش و دهان دارد آدميست   بس ديو را كه صورت فرزند آدمست

آنست آدمي كه در او حسن سيرتي     يا لطف صورتيست دگر حشو عالمست

هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌ام       جز بر دو روي يار موافق كه در همست

آنان كه در بهار به صحرا نمي‌روند          بوي خوش ربيع بر ايشان محرمست

وان سنگ دل كه ديده بدوزد ز روي خوب   پندش مده كه جهل در او نيك محكمست

آرام نيست در همه عالم به اتفاق       ور هست در مجاورت يار محرمست

گر خون تازه مي‌رود از ريش اهل دل    ديدار دوستان كه ببينند مرهمست

دنيا خوشست و مال عزيزست و تن شريف    ليكن رفيق بر همه چيزي مقدمست

ممسك براي مال همه ساله تنگ دل   سعدي به روي دوست همه روزه خرمست.





برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۶ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

ماه مدرسه

به نام خدا

امروز صبح كه از خانه بيرون آمدم همه عجله داشتند بچه هاي ابتدايي استرس غريبي در چهرشان هويدا بود. مادر ها بدو بدو دنبال تهيه صبحانه و نان تازه. راننده ها هم دوباره رونق بهتر را در كارشان ميديدند. فراش محل انگور تازه اي رو كه درخت همسايه چيده بود با ولع راحتي ميخورد و به من هم تعارف كرد. ديگر در نانوايي ها مثل هميشه نان تلمبار نشده بود و داشت كم كمك نانوايي ها شلوغ ميشد و در راه چند تا دختر دبيرستاني هم ديدم. به خودشان خوب رسيده بودند ولي قيافه ي خودشان را هنوز پيدا نكرده بودند. پسراي دانشجو هم صبح زود با قيافه ي سرحال و بشاش زده بودند بيرون . توي آن سرما با پيراهن كوتاه و تيشرت بودند. نميدانم سردشان نميشد يا ما بدنمان ضعيف شده ؟ در چهرشان شوق بود ولي نميدانم شوق درس يا شوق عشق هاي تازه؟ معلما ها ديدم . اتو كرده و حتمن ميگن دوباره شروع شد. خداوند ياور معلم ها باشد. معلم هاي خوب خوب. يكبار كه اول راهنمايي بودم تمام كتابهاي درسي رو اول مهر با خودم به مدرسه بردم . خيلي سنگين بود. يكبار هم كلاس اول ابتدايي روز چندم مهر بود كه ديگه خودم رو نتونستم نگه دارم و شلوارم رو خيس كردم. جلوي كلاس پنجمي ها خيلي خجالت كشيدم. اولين روز دانشگاه هم اصلا سرم رو بالا نياورد . توي محيط بزرگ و سختي بودم . 2 تا پسر با 15 تا دختر خيلي سخت بود و سخت ماند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۲ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

؟



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۱ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

زاويه ي ديد ما




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)