ريوايس

ديشب تو ماشين نشسته بودم كنار عليرضا 

خانم حسيني اومدن گفتن ك جاشو با داداشم عوض كنه ك ميخايم صميمي‌تر بشينيم 😑

 مامان و زن‌دايي بعد ك رفتيم بيرون هي اذيتم ميكنن ميگه خانم حسيني نميدونه ك جلوش شالتو درمياري 😑

زن‌دايي ك ميگه اگه اذيتم كني عكستو ك كنار عليرضايي با تيشرت ميفرستم براي خانم حسنيي😑

گيري كرديم بع مولا

آب شدم از خجالت جلوشون.

من ديگه غلط بكنم جلو عليرضا شالمو دربيارم و با تيشرت جلوش باشم -_- اه 

يعني شبايي ك ميمونيم خونه عزيز من بايد شال سرم باشه؟يعني مانتوهم تنم باشه؟

اه

اين .كي. انقد . بزرگ . شد😑حالا از نظر قدي ك خيلي دراز شده ولي عقلش اندازه عقل يه بچه ۵ ساله هم نيستش -_- 

الان از حرم برگشتم جاتون خالي [كليك] .......[كليك]

بسيااااار بسيار شلوغ بود.

تو ماشين كنار خانم حسيني نشسته بودم😍🥺

خوابم مي اومد هي سرم مي افتاد از آخر داداشم گف ب من تكيه بده 

بيدار ك شدم ديدم خانم حسيني با خنده ميگن اينارو نگاشون كن يكي اينطرف غش كرده يكي اونطرف😂

ولي امشب خيلي خسته بودم حتي زيارتنامه هم نتونستم بخونم

ميگم يكيو ك خيلي دوس داشته باشي تك تك حرفاش برات مهمه و مراقبي ك درموردت چ فكري ميكنه 

من درمورد خانم حسيني همين حسو دارم نميخوام اصن فكر بدي درموردم بكنن البته بعيد ميدونم تو اين ۸ سال اسكل ‌بازي درنياورده باشم 😑 خانم حسيني شناخت زيادي ازم دارن واسه همين راحتم جلوشون😂

خانم حسنيي اومدن ب داداشم گفتن يكمي صميمي‌تر بشينين بقيه هم جا شن 

داداشم با غرغر اومد كنارم و يه چيزي گف ك درست يادم نيس 

خانم حسيني باخنده ميگن دلتم بخواااد دختر به اين خوبي .... ميخندم؛ ميگن والا 😂😍

كم از مادر برامون نبوده ... پارسال يا دوسال پيش سرماخورده بودن

يلحظه انقد بغض كردم گريه كردم ك كاريشون نشه ... 

سه هفته‌اس شباي جمعه تا ساعت ۲ حرميم . قشنگيش اينه خانم حسيني و آقاشونم هستن😍😁

دوس دارم روز مادر براشون يه هديه بگيرم . 

اونروز سرميز افطار فك كنم بابام يه چي گفت بهم ناراحت شدم اومدم برم بالا اتاقم يهو گفت صب كن 

دس كرد تو جيبش گفت بيا ازاين پشمكا و شكلاتايي ك دوس داري برات گرفتم+_+

در آني همه ناراحتيم پريد😂💔با همون نيش‌باز اومدم نشستم سرميز افطارمو خوردم😂

بعضيا هستن ناراحت ميشن اشتهاشون كور ميشه ولي من اشتهام بازم ميشه😂اصن بسته نميشه ك بخواد بازشه😂آره خلاصه احساساتم هيچ نقشي در غذا خوردنم ندارن😂

ولي الان ك دقت ميكنم ميبينم هردفعه قهر ميكنم مامانم ميره لواشك يا چيپس ميخره پايين بازش ميكنه بعد من مجبور ميشم برم😂قهرم ولي با شكمم ك قهر نيستم😂

حس بچه بودن بهم دس داد 

باي

امين كنارم خوابيده بود داشت فيلم ميديد تو تبلت ك خوابش برد 

يه ذره بچه هنذفري رو ميگيره خيلي قشنگ ميذاره تو گوشش-_- 

بعد من همسن اين بودم واسه هواپيما باي باي ميكردم

بعد اينكه ... علي چقد خوشگل شده((:

بامزه و خوشگل*_* (پسر خالم)

بعد اينكه [اين] رو گوش بديد*_*

بعد اينكه خاله گفت موهاي امين رو كوتاه نميكنيم😍😂

و اينكه رومئو ژوليت ديدم امروز دلم ضعف ميرف براشون تو بعضي سكانسا و ب قولي صداي شيهه اسب درمياوردم از خودم و ميخنديدم بلند از ذوقم ولي  بعضي جاهاشم گريه كردم

خيلي عشقشون قشنگ بود): 

تنها فيلمي بود ك متاثر شدم و گريه كردم😭💔

فيلم قشنگي بود بعيد ميدونم كسي نديده باشدش ولي اگه نديدين ببينين حتما

[وي به گوگل رفته و نام بازيگر رومئو را سرچ ميكند]

اون آقا صدا قشنگه هم آهنگي ك بش گفتم بخون رو ميخونه😭😂آخ جون

[كليك]

هموني ك تو [اين] پسته ازش حرف زدم😁 

+كاش منم صدام اونقدي خوب بود مثه اين اقاهه ك بتونم بخونم🚶🏻‍♂️💔

+چن وقتيه خيلي تو خوندن غرق شدم ! خيلي دارم تلاش ميكنم تحرير ها و آكساناي ملوديو بيارم

صداي زهرا(يكي ا بچه ها) اونقدي خوبه وقتي ويس خوندنشو گوش ميدم جوري ذوق ميكنم ك حد نداره

متاسفم ولي عباس همكلاسيمه 😔😂

اسمشم عارفه اس😔😂

چون ارادت ويژه اي بهش داريم،عباس صداش ميزنيم=]

[كليك]

 [كليك]

[كليك]

چن روز پيش غريبه يه كامنت گذاشت 

اسم وب قبليم و اسم قبليه خودمو گفت

از خرداده ۹۹ يادش مونده بود

من ك خيلي ذوق كردم😂♥️واقعا دمت گرم🤝🏼😂

فك نميكردم حتي كسي يادش باشه قبل پارك‌پنچري چي بوده.

امروز تعطيل بود كلاسا دوس داشتم بيشتر بخوابم)):

ولي صبحي با دل‌درد بيدار شدم ديگه خوابم نبرد.

اي تف تو اين پريودي 

لامصب نميشم كه يه هفته اس مچلم بس درد ميكنه دلم.

ويسشو ك آهنگ ميخوند سيو كردم  آپلود كردم بذارم براتون 

ولي انقد خوبه ك حسوديم شد كسي غير خودم گوشش بده😂🤝🏼 

+ميگه ك ... بي تعارف ببر اين دل رو هرجا ك ميلته خانم(:

[اين پست]

+آهنگي ك خوده ايوان خونده رو يبار بيشتر گوش ندادم ولي ويس اينو از صبحه دويست بار گوش دادم😂

اگه اينكارو انجام بديد قشنگ برنده ايد!!