ريوايس

هيشي نميگم:) 

اينو گوش بدين

[🎧🌊]

و 

[🎧🍃]

من با اينا آروم ميشم :)

خسته ا چي؟

خسته ا بحث فلسفي با گااااااااو:)))) 

خسته از اينكه توانشو ندارم ب يه سريا بگم گمشو

ب يه سريا بگم دهنتو ببند

يه سريارو از زندگيم حذف كنم 

خسته ازاينكه تو عكس شناسنامم عين عن افتادم 

خسته ازاينكه پسره گف كلي موهات بيرون بود همش كات ميكرديمش

خستممممم 

خسته از ترس نياوردن تجربي

از نابود شدن ارزوهام 

كاش امتحانارو حضوري نميكردن 

كاش ترك تحصيل ميكردم و نميديدم ك تجربي نميارم 

حتي ا سيدم خجالت ميكشم 

خاك تو سرم ك زرتي عكس فرستادم 

دلم ميخواد يه جاي خيلي سرد باشم

مثلا يه كوه 

كه در ماشين بازه و صداي آهنگ تمومش كن از احمد سلو مياد 

باده و تاريكه و چراغاي ماشينا ديده ميشه

تا ميتونم داد بزنم و خودمو خالي كنم 

شايد مسخره ب نظر برسه اين حرفم ولي بنظر كلاس خانم حسيني كسل كننده شده و ميترسم ك با بچه ها سر كلاسش دعوام بيفته 

مني ك عاشق كلاساي خانم حسيني بودم و لحظه شماري ميكردم واسشون الان نميخام كلاساشو 

چون ك دعوام بشه و عصباني بشم هيچكيو نميشناسم 

. ي سري ا بچه هاي كلاس خشك مذهبين و همهههههه چيو از ديد دين و قرآن و خدا ميبينن و همه چيو ب اسلام ربط ميدن 

حرصم ميگيره ازاينكه سركلاس حرف ميزنن و من نميتونم جوابشونو بدم 

چون ميترسم نظر خانم حسيني درموردم عوض شه اگه ي سري حرفارو بزنم 

البته خانم حسيني بعد ۹ سال بايد منو شناخته باشه:") 

ولي خب ! 

موضوع كلاس چيزيه ك نميشه بحث نكرد 

موضوع كلاس 

"آزادي در كشور و غرب و اروپا"

و مفهوم كلي آزادي 

و اكه بحث كلاس ب سمت حقوق دخترا و زنان سوق پيدا كنه من واقعا دعوام ميشه چون افكارم اصلا شبيه افكار بچه هاي كلاس نيست :")  

يبار مطرحش كردم و سعي ميكردن قانعم كنن و تهش با گفتن اوكي شما درست ميگيدِ من بحث پايان يافت

چون حوصله شنيدن حرفاي تكراريشونو نداشتم 

ايشالله ك اين ترم با خوشي پايان مي‌يابد:") گرچه بعيد مي‌دونم 

امكان اينكه بحث و دعوا بين منو بچه هاي كلاس پيش بياد 80 درصده و خواه ناخواه موضوع و حرفامون ب سمت حقوق زنان كش پيدا ميكنه 

يه پست ديگه بايد بذارم درموردش صبت كنم قشنگ=] 

[سركلاس]

من با يه حالت نالان: خانووووممم

خانم حسيني:جان؟

من با غرغر :چرا شيفتامون بهم ريخته ؟ اينجا همه سنگينن و ساكتن  و نميشناسم كسيو . چرا از بچه ها جدا شديم . من غريب افتادم ي گوشه-_-

خانم حسيني: تو غريب افتادي ؟ ماشالا انقدر ك همه جا هستي همه رو ميشناسي  همه ام تورو ميشناسن 😂

تو جشنا مراسما ،گروه نمايش سرود تواشيح كلاسا همه جاحضور پررنگ داري.

ديگه حرفي براي گفتن نموند 🚶🏻‍♀️

ولي من با اين بچه هاي شيفت چهارشنبه ها خيلي معذبم

تو شيفت چارشنبه ها كنكوري هس تا نهم 

و خيلي بزرگن و نميتونم ارتباط بگيرم باهاشون 

و باعث تعجبمه ك تو مجازي ميتونم ب راحتي با بزرگتر ا خودم دوست بشم:)

و سركلاس منو حانيه معذب ميشينيم يه گوشه 

البته ب قول خانم حسيني من هيچ جا معذب نيستم😐🤦🏻‍♀️

موسسه رو عين خونه خودم ميدونم و راحتم وقتي تو موسسه ام😂

يبار تو كلاس ا دهنم پريد گفتم من خيلي خجالتي ام  و اعتماد بنفسم پايينه . 

خانم حسيني خنديد گفت تو؟ 

بعدش كل كلاس خنديدن😐🤦🏻‍♀️

ولي ما با اون مداحي بني فاطمه كه شما از روش گيف ميسازين ، محرما گريه مي‌كنيم...🚶🏻‍♀️

Chnl : @Reihanak_ha

-دانلود يه فرهاد ك تو يه كافه ي قديمي قبل از انقلاب گردنبند مرغ آمين بندازه گردنم

و بعدش برام شعر بخونه-

مرغ آمين درد آلوديست  كاواره بماند .... 

انقد اين خوابام دارن جذاب ميشن ك دلم ميخاد بخوابم ببينم تهش قراره چي بشه😐😑

تاحالا شده شماها همچين چيزي پيش بياد براتون؟

خواب پشت سرهم و سريالي ببينيد. 

يكي من ژانرشم ترسناكه هردفعه با ترس و گريه از خواب ميپرم:")

[كليك]

الان تو ديوار ديدم😂

اينم [عكسش]

كپي پرنده ماعه . بش بديم مژدگاني بگيريم😂

جوري ك ملت عقلشونو ا دس دادن 😂😂

بايدم ب يادش غصه بخوري مرد😐

دو ۳ ميليونه هركدومش😂

يعني چي كه چرا باهام بد حرف ميزني، 
مگه نميبيني هوا گرمه؟

دوباره با وحشت از خواب پريدم و خداروشكر كردم ك خوابه 

جالبه ك داستان همشون يكيه و لوكيشنشون متفاوته 

قلبم داره تند ميزنه هنوز

چرا احساس ميكنم اميرعلي تو خوابم بود . 

ا بس چن روزه هي بهش فكر ميكنم :(

فك كنم وقتشه ك بترسم ازاين خوابا ... 

مامان نميذاره سس سد داوود بخورم چون معتقده ازايني ك هستم پرخاشگرتر ميشم

و تندي روم تاثير مي‌ذاره :) زيبا نيست؟

ولي الان ك نيس سيب زمني سرخ كردم با سس سد داوود و كچاپ و يه سريال:)))))

من بدون سس فلفل ميميرم-_-  يه بطري اب كنارمه  هي سس ميزدم ب سيب زمينيا ميخوردم ميسوختم ا بس تند بود بعدش اب ميخوردم  يكي نيس بگه اخه مگه مجبوري😂🤦🏻‍♀️

[بدين‌شرح]

سس سد داوود*سس فلفل خالص