ريوايس ريوايس .

ريوايس

نو كپشن

فك كنم ا پستاي قبلم مشخصه ك چقد بي‌حوصلم و لش كردم و خستم:))

 

ب قول مهديه. ب كوچيكي خودتون ببخشيد :) 

 

حتي اميد امام هم ب دبستانيا بود🚶🏻‍♀️



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۳۴ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

من‌از تنهاييم‌لذت‌نمي‌برم

خيلي حساس شدم خيلي زياد :) هم بخاطر اينكه كسي نمياد كنارم. آخرين باري ك يكيو بغل كردم يادم نيس:) 

عا دوهفته پيش نازيو تو اتوبوس بغل كردم:))) 

هم بخاطر اينكه اين بيماري كوفتي افتاده وسط پريودم 

ك خود پريود ب تنهايي باعث ميشه حالت بد بشه و ب اطرافيانت حساس بشي 

من الان واقعا غيرقابل تحملم ... 

من درحالت عادي وقتي ك سالمم اشكم دم مشكمه و با هرچيز كوچيكي ناراحت ميشم چ برسه ب الان ...

با مامان بابام ك درحد سلام و احوال پرسيه ك نبايد برم طرفشون و رعايت كنم

داداشم ك غذامو مياره دم دراتاقم و ميره 

ازاتاقمم نبايد خارج شم

تنها دلخوشيم دوستاي مجازيم بود .

ك دلم از خيلياشون گرفته و بي معرفتياشون خيلي ب دلم اومده.

كاش آدما همون‌قد ك ادعاي رفاقت و دوستي داشتن عمل ميكردن بهش و يكم معرفتم داشتن 

همونقد ك طلبكارن از آدم ب خودشونم نگاه كنن 

نميشه ك هميشه من مقصر باشم.

خسته شدم از بس آرزوي سلامتي برام كردن و كرديد

خيلي ممنون ازتون:)

شما جاتون تو قلبمه:) 

ولي بيخيال

ن حوصله ديدن ايشالله زود خوب ميشيو دارم

ن حوصله اينكه هي بگن مراقب‌خودت باش

و بهم راهكار بدن ك چطور خوب شم

بيخيال

نميخام هيچي .. بودنتون كافيه ك همونم ازما دريغ مي‌كنيد :) 

من ن نگرانم ن ناراحتم 

من به چپمم نيس ك مريضم 

حوصله هيچيو ندارم!!! 

من هم انگيزه كافي دارم هم روحيه و انرژي. 

و اصلاهم نگران نيسم 

پس بيخيالش ديگه انقدرهم ب روم نياريد با كامنتاتون ك مريضم و اين ايشالا خوب ميشي و ....

مرسي ازتون 

فقط حرف‌دلمو زدم ناراحت نشيد:) 

مرسي از محبت و مهربونياتون.

گفتم ك خيلي غيرقابل تحمل شدم و واقعا هيچكي نميتونه تحملم كنه 

و اينجاس ك واقعيا نشون ميدن خودشونو😂

ماچ‌مجازي كله همتون :))) دوستون دارم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۳۳ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

انتقام

من واقعا نميبخشمشون:))) 

اقزه ك زرزر كردن امتحان حضوري فلان پشمدان 

حالا نتيجش اين شد

بازم مگم 

ما آينده ساز ايران نيستيم

ما گوسفنديم گوسفند؛

كره خراي عنتر با سلامتي و جون آدما بازي ميكنن

من بابام  بيماري خاص داره ك امكان داره اگ كرونا بگيره ي طوريش بشه و جز دسته خاصه

ب خدا اگ بابام ازمن بگيره طوريش شه ميرم كل اداره اموزش پرورشو ب فحش ميكشم 

هيچوقت نميبخشمشون.

خودشون حاضر بودن بچه‌هاشون تو اين اوضاع برن امتحان بدن؟ 

كوشن اونايي ك زر مي‌زدن شماها دوس دارين مجازي باشه و تقلب كنيد بخاطر سلامتيتون نيس ك نگرانيد امتحانا حضوري بشه

ها؟

كوشن؟ چرا الان نميان حرف بزنن 

ك خداروشكر اخبار اصن آمار دانش آموزاي نهم و دوازدهم بدبختي ك كرونا گرفتنو اعلام نميكنه!

من ب درك

اگه مامانم بگيره ازم

اگه بابام بگيره

اگ طوريشون شه

كدوم خري ميخاد جوابگو باشه!!

اگه دوستام طوريشون شه

اگه بلايي سر خانوادم بياد كي ميخاد جواب بده

هموني ك زررر ميزد ميگف پايه نهم مهمه بايد حضوري باشه؟

دقيقا همينو ديشب تو مطب دكتر گفتم

داش گريم ميگرفت. 

دكتره گف تو موافق امتحان حضوري بودي يا مخالف؟

يجوري پوكر نگاش كردم-_- مامانم گف اين خودش سردسته معترضا بود . 

من به چپمم نيس ك كرونا گرفتم اطرافيانم مهمن ...

نازيِ  ازبطري من آب مي‌خورد 

گف حالم خوبه .خداروشكر

اصلا مهاجر راس ميگه گذشته ها گذشته بيخيال غصه نخورم ارزششو ندارن. 

عاره😂اصصصلا ارزش نداره

غصه چيو بخورم وقتي قراره كفن و دفنم رايگان باشه؟

تازه قبر مجانيم بهم ميدن اگه مردم

اصلا غصه نداره 

نگران نباش زرا 🙂

ميدوني؟ من شانسم گوهه گوه! 

كلي ضعف بدني پيدا كردم و سرگيجه دارم فقط ميتونم از روتختم برم رك صندلي و بالعكس 

سرفه و تبم ك هس

ميدوني چرا ميگم شانسم گوهه؟

چون تو اين اوضاع پريود شدم:)))) 

روز دومم هس:)) 

كمرم درد ميكنه 

دلم درد ميكنه

سرم درد ميكنه 

نميتونم راحت بخوابم

تف تو اين شانس 

حاضرم درد كروناي شديدو تحمل كنم ولي پريود ن 

خدايااا فقط همينو كم داشتم :"(



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۳۲ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

ي دوهفته عذاب آور ديگه:)

شايد باورش سخت باشه ولي وقتي ا مطب دكتر مهدوي اومدم بيرون

بلند گفتم"آخ‌جون.دوهفته تنهام كسي نمياد پيشم"



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۳۲ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

دكتر.

دكتره ن دارو داد ن امپول ن سرم

گف مشكوكي ب كرونا 

تست كرونا نوشت و گف تا ۶ عصر جوابش مياد.

براي عصر اقاي دكتر مهدوي ي نوبت ديگه گرفت مامانم.

و خانم دكتر زيرلب گف: چ كرد اين امتحاناي حضوري:))))

فك نميكردم بدنم اوقزه ضعيف باشه ك از حال برم بعد اينكه خون دادم -_- 

ا دكتر خانم خوشم نمياد 

و بعد ۵ يا ۶ سال اولين بار بود رفتم پيش ي دكتر خانم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۳۱ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

يادگاري:)

ياد قبلا افتادم ، واسه بچه هاي كلاس اردك و قورباغه درست مي‌كردم:)) 

اسم اردكه بود . اردك مايكل . فرار از زندان:))))

قوباغه هه هم ازاونايي ك ميزني پشتش مي‌پره هوا.

تو كلاس حرف اولِ اوريگاميو مي‌زدم:))

 ×ديروز خفيه بد شوخيعي كرد و جوري جدي داشت از حرفش دفاع مي‌كرد ك شك كردم اين خفيه‌اس؟

جديِ‌جدي بدون اينكه بخنده يا سوتي بده و منم جبهه گرفته بودم و داشتم داغ مي‌كردم ك صداشو صاف كرد گف: خب شوخي بسه ديگه.

×نذر مي‌كنم اگه رفتم دكتر آمپول و سرم نداد ۱۰ تا صلوات بفرستم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۳۱ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

الاحوالات

من خيلي بي ادبم و رمز پست پايينو بهتون ندادم . پوزش:))

يه پست بود درمورد ممبراي چنلم توي تلگرام:)) پ لطفا رمز نخوايد شرمنده نكنيد منو:))))

احوالات~

آستين لباسم ميره بالا بدنم تير ميكشه ا درد.

ديشب رفتيم حرم و ب يادتون بوديم :) 

برام عجيب بود ك حرمو ياد گرفتم. 

و از باب الجواد تهنايي رفتم ب سمت صحن جمهوري و گم نشدم :')) 

جوري ك ديشب تو حرم ب خاطر آنتي‌هيستاميني ك خوردم عين مستا راه مي‌رفتم

و هي كج و راست ميشدم و چشام تار مي‌ديد:"))

دارم از گرما ميپزم و مامان كولو روشن نميكنه.عذاب عذااااب عذاااب 

ب لطف آنتي‌هيستامين آبريزش بينيم قط شده.

نميفمم چرا دس ب دامن عن الاغ ميشيد براي بيمارياتون . اه اه . حالم بهم خورد ديشب. 

~خودش بود؟ نميدونم.برگشتم با دقت بيشتري ببينمش ولي اون سريع رفت.

+عه ؟ پ ميخواي نره؟ بمونه ك چي؟ وايسته و با همون خنده‌نمكيش ك گوشه چشماش چين ميخوره و دندوناشو نمايش ميده بگه بانو منو تماشا كن؟:))).

تيشرت سورمه اي چسب و شلوار اسلش . قد و هيكلش شبيهش بود...اصلا انگار خودش بود. حتي طرز راه رفتنش و فرم صورتش از روي ماسك.حتي چيني ك گوشه چشماش مي افته به خاطر خندش روهم داشت .ولي حيف.حيف ك نتونستم ببينم چشماشو.اصلا حبيب.اگه چشماشو ميديدم ميتونستم تشخيص بدم ك دلبره يا ن:)) چشماش سبزه آخه:")



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۳۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

خلاصه‌ك:))

ببخشيد ك سر مي‌زنيد و از من هيچ كامنتي دريافت نمي‌كنيد :))

ميام وبلاگتون؛ حس كامنت ني

يه 《خب‌ك‌چي》موقع ثبت زدن كامنت مياد سراغم و كلا قضيه كنسل ميشه:)))))



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۳۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

روبه‌موت

من رو ب موتم-_- 

بدن درد 

تب

سرفه

گلو درد ابريزش

اصلا ي وضهي ب راه افتاده 

ا جام نميتونم پاشم😂

با اين وضع حموم رفتنم خودكشي بود برام

ولي چيزي نميگم ب كسي😐خودم خوب ميشم

شب قراره بريم حرم. خيلي دلم تنگ شده برا حرم اخرين باري ك رفتم خيلي وقت پيش بود

شايد تو ماه رمضون

اگه بگم مامانم منو نميبره -_-

ميدونم كارم اشتباهه

 امكان داره كرونا گرفته باشم و ب بقيه منتقل كنم

 معدمم بهم ريخته 

و دوهفته گذشته ا اولين امتحانم :)))) 

ولي من ديگه نميتونم انقد نرم حرم . 

داداشم ا صبحه گير داده بيا عنبر نسا روشن كنم برات😐اوق😐

عنتر ميدونه بدم مياد موقعي ك خوابم مياره بالا سرم 

اه اه حالمو بهم ميزنه-_-



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۲۹ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

-_-

ميخواستم يه چيزي بگم يادم رف💘

مغزم داره تيكه تيكههههه ميشه لنتي اون چي بود ميخواستم بگم؛



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۸:۲۸ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)