هجده سالگي كه قرار بود پر از تجربه هاي نو و عجيب باشه كنار كتاب هاي كنكور و تست به سر شد ؛ سرشار از استرس و تنش‌هاي‌عصبي ...
آيا دلت براي اين چنين هيجده سالگي تنگ ميشه ؟
- هرگز هرگز !
اين دنيا به من يه داداش ك ۸ سال بزرگتر باشه بدهكاره .
يه روز دوچرخه سواري با هودي و بدون شال تو خيابوناي شهر بدهكاره .
يكي از فانتزيام اينه ك داد بزنم . با تمام توانم .
اونقدي ك بعدش گلوم درد بگيره.
تنها تفاوتش اينه ك ديگه نميتونم در جواب"خوبي؟" بگم نه ....
رف قاطي همون آدمايي ك بهشون ميگم ممنون تو چطوري.
يكيم نيس باهاش درس بخونم☹💔
+مندليف رو چطوري حفظ كنم!🙂
آخر من چ بگۅيم ڪہ‌چہ آمد بہ‌سࢪش
آخ از سࢪش...سࢪش
نيفتد چشݥ زينب بہ فرق پدࢪش ...
عࢪش لࢪزيد از تڪبيࢪ علۍ!
داغداࢪفاطمہ!...راحت شدۍآخر عڵۍ؟
بہ‌گۅش‌مےࢪسد مناجاټ يتيماڹ ...
«ڪاش اين نمازِ صبحِ علي (؏) ࢪا قضا كنۍ»
مے‌رسد از زمين ۅ آسماڹ اين ندا
باباجاڹ مسجد نࢪۅ . خب بہ‌جايش به نخلستان بࢪۅ
باباجاڹ مسجد نࢪۅ ...
اين صداۍ ڪيست!؟
حيدࢪ كࢪارࢪ است؟
آرے
آن پھڵۅانے ڪہݟࢪورش را شڪستند...
تڪراࢪ مۍ‌ڪند "انا عليہ ࢪاجعۅݩ"
مےࢪۅد مولايمان
مےࢪود...
آخ صبࢪ ڪݩ
اين صداۍ چيست!
قڵاب دࢪ دامنگيࢪ مۅلا شده است؟:))