ريوايس

گاهي اوقات آنقدر دلت تنگ ميشود كه حال و حوصله هيچكس را نداري. حتي حالت از خودت هم بد ميشود. وقتي كساني را كه آرزو داشتي ببيني و با آنها كار كني؛ زماني كه متوجه ميشوي آني نيستند كه تو دوست داشتي و از قهرمان خيالهايت چقدر فاصله دارند، اوضاع خيلي ناراحت كننده ميشود. زماني كه ميبيني افراد آنطوري كه خود را جلوه ميدادند و طرز فكرشان را به تو نشان ميدادند كه به  چه شيوه هاي ميشود سير انفسي كرد، ولي در باطن هيچ؛ حالت بدجوري گرفته ميشود. حالت زماني بدتر ميشود كه بفهمي آن كساني كه دوستشان داشتي و ميپرستيدي ، زير دستشان و كساني كه زورشان به آنها ميرسد و يا نميرسد را ميخواهند بخورند و پاره كنند. اين براي انسانيت خيلي بد است ولي چه عجب كه زندگي همين است. دردناكِ دردناك.

به نام خدا

يكي از بهترين جلسات قرآن در همدان با استادي حاج حسين دهقان(يكي از بهترين تجويديون حال حاضر كشور) به آدرس زير ميباشد:

مكان: همدان، خيابان اكباتان، مسجد جامع شهر

زمان:شب هاي دوشنبه ؛ بعد از نماز مغرب و عشاء.

از خادمين قرآن اين جلسه اساتيد: حاج آقا اشتاد(با وجود 70 سال سن و بيماري قلبي 3 ساعت پاي رحل قرآن مينشيند) حاج آقا صفربسته(بسيار دوست داشتني) و حاج آقا تشكري ، حاج آقا صلواتي و دوستان ديگر.

نميدانم نوشتن اين مطلب برايم چه تبعاتي داشته باشد، ولي از آنجا كه قول داده ام از عشق بنويسم ، مينويسم. از كشتي گيران با اخلاق همدان است. مربي و از طرفداران كشتي گيران. هميشه در 120 كيلو افتخار آفريني ميكرد. درشت بود و با اخلاق. فردين ميگويد؛ « آنان كه درشت ترند محترم ترند » . از محبان علي است. از بچگي به او علاقه داشتم. وقتي كه عاشق شد ، قيد همه چيز را زد. زياد وارد جزئيات نميشوم بعد از سال ها موفق شد و از آن زمان به بعد به او فرهاد ميگويند. او  هم دوست داشتني و هم باعث افتخار است. گاهي اوقات دردهايي را بيان ميكند كه دل سنگ خون ميشود. از صميم قلب او را ستايش ميكنم.

ساعت 7 و نيم صبح بود كه برف همه جاي همدان را فرا گرفت. زيبا و شاعرانه. علما گفته اند كه دو نوع سكوت در موسيقي طبيعت وجود دارد. 1- قبل از فرا رسيدن اذان نماز صبح مسلمانان و در زمان نيمه شب 2- زماني كه برف ميبارد ؛ سكوتي عجيب ولي آشنا كه تطبيق عجيب با موسيقي سازي و آوازي دارد . دكتر حائري امروز گفت:

 پيامبر (ص) در زمان مرگ مادر حضرت علي(ع) - فاطمه بنت اسد- فرمود: 4 چيز فقط به مرده ميرسد:

1- نماز                     2- روزه

3- تلاوت قرآن            4- صدقه

شعري جالب از «فردين نظري» اهل اسدآباد در مجله رودكي ديدم با اين تعبير.

به زنم گفتم:

«برايت خانه ميخرم»

باور نكرد

«شاعر كه خانه نميتواند بخرد مَرد». 

شعر جالبي است خيلي خوشم آمد شايد در احوال خودمان باشد. البته بانو در جواب من كه گفتم : «ديگر سركار نميروم و در خانه ميخاهم آواز و قرآن بخوانم» گفت: « با آوازت ، نه ميتواني ناني به خانه بياوري نه پولي، آوازت به درد خاله ات ميخرد.»

كتاب هاي مختلفي در باب موسيقي قرآني نوشته شده است، (البته نه چندان زياد)- در اين جا تعدادي از گوشه هاي فرعي دستگاه بيات را كه در جاهاي مختلف ديده ام براي شما عزيزان ذكر ميكنم.

1- بيات دوكاه(دوگاه) = در بيات ترك هم ما دوگاه داريم.

2- بيات نوا(محير نوا)= برخي ها گفته اند معادل دستگاه نوا فارسي است؟. 

3- بيات شوري(كار ج چغار)= تركيب بيات+حجاز.

4- بيات عجمي = بياتي كه از روي پرده ي عجم خوانده ميشود.

5- بيات كردي(متخصص اين نغمه استاد شعيشع)

6- بيات حسيني كه از انواع آن؛ حسيني عشيران، حسيني گلعذار- گردانيه حسيني- نجدي حسيني- عشيران حسيني(بياتين يا دوبيات) در مقاله اي اين رديف را معادل گوشه ي شهناز فارسي گرفته بود كه اشتباه است. 

7- محير

8- گردانيه

9- طاهر

10- لامي

11- نهفت

12- ارازبار؟

همانطور كه ملاحظه ميفرماييد اكثر اين نغمات نام فارسي دارند. بيات را مادر نغمات و معادل دستگاه شور فارسي دانسته اند. 

ساعت 2 بعدظهر با تمام عشق از سر كار مرخصي گرفتم و با شتاب با آقاي فرخي به سوي پيشاهنگي همدان پرواز كرديم. آقاي احمد ابوالقاسمي از اساتيد و قاريان بين المللي براي آموزش هر ماه به همدان ميايد. محضرش شيرين است و كلا خوش ميگذرد. تا ساعت 5 و 10 دقيقه از قاريان انتقاد شد و رفع اشكال. اين بار كه ديدمش دست استاد پربار تر بود . مطالب بيشتري ياد گرفتم. بعد از آن در مسجد ذوالرياستين برنامه ي محفل قرآن بود. تجليل از استاد الاساتيد حاج آقا مسكريان. آقاي قره باغي حافظ 16 جزء قرآن به سئوالات حفظ پاسخ داد. رضا فلاح جوان خوب و سرحال و البته خوش تيپ هم قرائت خوبي داشت. بعد از آن استاد ابوالقاسمي قرائت ديدني و شنيدني به جا گذاشت و واقعن حسابي خرج كرد. ديگر براي شام واينيسادم و پيش به سوي محله براي جلسه قرآن خودمان ، جوانان بودند و در منزل آقا سيد مرتضوي جمع شديم. آن روز و شب جزو عمرمان حساب نشد.

ديشب ساعت شش شب افتخار اين را پيدا كردم كه در جلسه قرآن استاد دهقان در مسجد جامع همدان حاضر شوم. استاد كمي دير آمد. هوا خيلي سرد بود. سبك مصطفا اسماعيل در سوره حجرات قاف را آماده كرده بودم. همه خواندن تا ساعت هشت و نيم نوبت به بنده رسيد. كمي خسته شده بودم. ابتدا تلاوت خوب بود؛ ولي دو دقيقه ي آخر زياد جالب نشد. كمي تمرينات را بايد بالا ببرم. حاج آقا دهقان گفت: تجويد ضعيف است و دقت بيشتري بايد بكنم. آقاي «عليرضا كاظمي» و  «حسين عليخاني» هم در كنارم نشسته بودند. به بنده روحيه دادند و گفتند بد نبود. مصطفا اسماعيل خيلي زنده و سرحال قرائت ميكند. كلا با حس قرائت ميكند. وقتي ميخواند فكر ميكنم در اين دنيا حضور فيزيكي ندارد. بدجوري مست ميشود.

امروز موفق به ديدن آقا سعيد پور عظيمي در محل كار شدم. چقدر خوشحال شدم.  به هر روي جواهري را مفت و مسلم به دست آوردم و از محضرش بهره ها بردم. از بزرگان برايم گفت. وقتي صحبت ميكند راستي را در چشمانش ميشود ديد. چقدر چشمان با حيايي دارد. او را به جد ميتوانم بگويم كه از سرمايه هاي همدان هست و خواهد بود.؛ وقتي صحبت ميكند با تمام توان و عشق حرف ميزند. او را دوست دارم شايد نه از نوع دوستانش؛ شايد از نوعي ديگري كه ذكر آن سخت باشد. از صميم قلب اين استاد را دوست دارم و آرزوي سلامتي براي او و استادانش و خانواده اش ميكنم. 

دوستان ميگويند ماه صفر نحس است. امروز آقاي جاويد مهر از بين رفقا صدقه جمع ميكرد. اما ياد كتاب المراقبات مرحوم آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي(ره) افتادم كه در ابتداي شرح ماه صفر نوشته است: ماه نيك صفر. هرچند ايشان به نحسي آن اشاره كرده است ، اما عنوان اين ماه برايم جالب است: ماه نيك صفر.