ريوايس

انقد امشب تو موسسه ترشك خوردم و اوردم خونه بازم خوردم تا همين الان 

الان دهنم خشكه خشكه 

هرچي اب ميخورم تشنگيم رفع نميشه 

دل درد گرفتم ا بس اب خوردم :')))) 

خر مگه خنده داره؟؟؟

تا گفت زهرا  از خنده تركيد پلاسيده-_- 

وقتي قدر منو نميدونن همينه🚶🏻‍♀️

خوشم مياد هيچكس مسئوليت منو ب عهده نميگيره هق :((

ولي ب خدا انقد خنده نداش حرفش😐

ن موفرفري:)) راه ديگه اي نبود جز گذشتن:))))))) 

وقتي ميام پنل مديريتو باز ميكنم ميبينم هيچي كامنت ندارم خوشال ميشم:| 

چون وقتي ميبينم واسم كامنت ميذاريد شرمندتون ميشم 

چون چن وقته هيچ كامنتي ازم دريافت نميكنين و سوسكيم تو وبلاگاتون:))) 

+واقعا مرسي بابت بودنتون:)))))))))

اومده گفته چرا فك ميكني انقد شاخي؟: 

من شاخم؟

شوخي ميكني؟

من؟

شاخ؟

دانلود عشق قبل انقلاب-

دانلود يه فرهاد و يه كافه نادري و يه مرغ آمين-

چقدر بايد بخونم تا بفمم من اينكاره نيستم؟

حنجره ام ديگه نا نداره :') 

پسر موفرفري و عينكيِ من:))) 

سخت بود يا آسون ولي تمومش كردم.

قدرتشو پيدا كردم در واقع ! 

الانه ك پستاي قبلو ميخونم دلم خون ميشه 

يهو وسط حرف زدنا لف دادم ا ويس چت 

بعد چن دقه اومدم

يهو گف عااا خودش اومد . خانم قهرقهرو اومد

يهو رگباري شروع كرد

چت شده باب اسفنجي؟چرا كم حرف شدي

چرا مث قبل نيستي؟

چرا ديگه تخص بازي درنمياري

چرا مخ همه رو نميخوري

چرا حرف نميزني 

چرا شيطوني نميكني 

چرا چرت و پرت نميگي و نميخندي

چرا ديگه كسيو اذيت نميكني

چرا اينطوري شدي:|

ميخندم ميگم من اينطوري بودم مگه؟باو همش يه هفته نبوديا 

ميگه آره تخص بودي ولي الان نيستي:|

بهم ميگه باب اسفنجي*

و فك ميكنه ك من باهاش قهرم و ازش ناراحتم ك رفتارم اينطوري شده

روزي ك كنكورشو داد اومد يه چيزي گفت بهم ك ناراحت شدم ازش ولي حقو بهش دادم 

ولي چن روز باهاش حرف نميزدم تا ناراحتيم رفع شه الانم ك اومدم هر روز يبار ميپرسه قهري؟

هفته پيش گف اين باب اسفنجي داره اداي اين منزويا و برونگراها و كم حرفارو درمياره ولي نميتونه كم حرف باشه دووم نمياره يهو شروع ميكنه رگباري جيغ جيغ كردن و حرف زدن و عين قبل بودن 

بعد ك امروز اينارو گف ديد ن جدن تغيير كردم 

ولي حس نميكنم خودم اين تغييرو. 

من تغيير كردم؟ 

من اون ويژگياي بالارو داشتم قبلا؟

يك هفته قبل كنكورش رفته بود بعد ك اومد هي ميگه قهري قهري؟ چرا رفتارت عوض شده😐

و فك نميكردم انقد حواسش ب رفتارام باشه ك يهو اون حرفاي بالارو بزنه و اونقد بشناسه منو ك بخواد تغييرمو حس كنه😐

~اونجاش ك بحث عدد مقدسه اومد وسط گفت دوس داري؟ 

بعد گف عا ن من بايد دوس داشته باشم ن تو 

بعد يه تيكه انداختم بش

گفت تو ميخواستي بازي كني برو بازيتو بكن باب اسفنجي حرف نزن 

يهو ا دهنم پريد با چي؟

اين جر خورد از خنده😂

تا آخر همونو هي ميگفت 

آتوء بدي دادم دستش😂 

يا اونشب ك گفتم تست كرونام مثبت شده😂عنتر با مطي چقدر اذيتم كرد😂