بر اساس ي نظرسنجي فهميده شده ك مردم دو دسته ان
يا نوجوونن يا از نوجوونا و اخلاقشون بدشون مياد(:
حقه! اين فكته
نوجووني بين بچگي و بزرگساليه . دوره سختيه ك بايد از خنده ها و بازياي بچگيت بگذري و وارد دنياي آدم بزرگا بشي
اين وسط به خاطر رشد يا هر كوفته ديگه اي هورماناي بدن بهم ميريزه و استرس و اضطراب دارن
يه فكت ديگه از نوجوونها اينه كه: امروزه يه نوجوون دبيرستاني به طور متوسط داراي همون اضطرابيه كه يه نفر يه عزيزش تو بيمارستان بستريه
نوجوون بودن يعني افراد باهاشون مثل بچه رفتار ميكنن و انتظار دارن كه اونا شبيه بزرگسالا رفتار بكنن
آمار عجيبيه ولي بطور ميانگين از ۵ تا نوجوون، يكيش حداقل يه مدلي از افسردگي رو تجربه كرده...
حالا اين بحثاي فلسفي رو ول كنيم(((:
فعلا آينده سازاي كشورمون افسردن ، لش كردن =)))
+آقا من ميخوام تو همين سني ك هستم زمان متوقف شه ... نميخوام ۲۰ ساله بشم . نميخوام سنم از ۲۰ رد بشه . لحظه هايي قبل از ۲۰ سالگي ما آخرين لحظات نوجووني زندگيه خودمونو تجربه ميكنيم!!!! آخرينش.چيزي ك هيچوقت نميشه برگشت بهش
+هميشه از كلمات"هيچوقت،تا آخر دنيا،تا ابد،هيچوقت" ميترسيدم و ميترسم!
+پست چقدر تلخ بود:]]]
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۵۳ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
هيچوقتِ هيچوقتِ هيچوقت نذارين كسي با دلخوري ك ازت داره بخوابه
شايد ديگه بيدار نشد!((;
هميشه خدافظيتونو با آدما طوري انجام بدين ك انگار اون آخرين باره
ولي من خدافظيمو با عمو طوري انجام ندادم ك انگار آخرين باره
فقط روبوسي كردم و رومو برگردوندم ك برم ك اشكام ريخت
عمو ميدونستم آخرين باره ها ولي نميخواستم اينو بپذيدم .
خداحافظي هردونوعش دردناكه
چ بدوني آخرين باره چ ندوني ...
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۵۲ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
ولي هركي كه ناراحت بود تمام سعيم ميكردم ك حالش خوب بشه
حتي از شخصي ترين اتفاقات زندگيم براش گفتم تا آروم بشه
شده زنگ زدم بهش
شارژ نداشتم شارژ جور كردم زنگ زدم بهش و تا نخنديده ازش خدافظي نكردم
ولي همونا ....اصلا ...
آره خدا ميبيني؟ همونارو ميگم ...
خدايا ازشون دلخورم ... خودت تلافي كن هركاري ك بام كردنو . چ خوب چ بد ... خودت تلافيش كن
+اصن ميرم اسكيت بازي ...
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۵۲ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
پسراي موسسه جذابن خيليم جذابن-_-
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۵۱ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
تقريبا عكس همه دوستامو ديدم فقط چن تاشون مونده مثلا عاطي . يسنا . زينب(خاموش)
اونايي ك ديدم
محمدعلي كوثر مهنا زينب زهرا،علي(زهرا😂)،مهرسا، Mitron ، فاطمه طلا
آرمن(پروف وبشون )،آقايج.پژواك.زيزي گولو، پيشوني سفيد .xmir
خلاصه همتونو ديدم اونام منو ديدن بيشترشون
ميدونين چهره براي من مهم نيست زياد چون قرار نيس ك ببينمتونو باهاتون حرف بزنم تو دنياي مجازي با اخلاقتون سركار داريم ن چهرتون پس درنتيجه همينگونه خوب است😁
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۵۰ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
از شدت هيجان هنوز دستام ميلرزه😂اصلا ازاين مسابقه فراموش كرده بودم يهو اينو ديدم
چند دقيقه اصلا فقط زل زده بودم ب گوشي بدون هيچ عكس العملي😂
با اينكه كلي استرس و اضطراب درسا و ازمونارو دارم ولي نمي ارزه ب خوشحال نبودن براي اين موضوع
ايوللللل دمت گرم خداجونم😂نوكرتم😂
اولين داستاني كه به طور حرفه اي شروع ب نوشتن كردم رو براشون فرستادم شايد براي همين سوم شدم
ولي حالااا اونو بيخياا😂انيميشينو بچسب😂خدا يا شكرت😂
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۹ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
بابا از تو حياط صدام زد كلمو بردم بيرون
با ديون قيافم خنديد سرشوو برگردوند گفت داري شبيه انيشتين ميشي برو موهاتو يه كاريش بكن😂
پف كرده😂
ديشب خاله اومد خونمون اولش ك از وضع موهام(فرفري و پف كرده)خجالت كشيدم يه كلاه هدي برداشتم سرم كنم يهو خاله اومد نگام كرد گفت عههه چ خوشگل شدي تو
موهات چ قشنگ شده از عكسش قشنگتره كه هدمو ازم گرفت گفت نميخاد موهاي ب اين خوشگلي
تا وقتي ك ميخواستن برن ميگفت برو يه اسپند دود كن خيلي امشب گفتم خوشگل شدي😂
يكم اميدوار شدم ب موهام😂
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۹ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
هي ميترسم روح كامراني بياد پيشم😑😂😂
چ بازيگرش خوشگله ن؟😂❤
فك كنم خيلي بش فك كنم پاشه بياد پيشم🙂😂
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۸ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
شما فرض كن وودي تو داستان اسباببازيها ده سال پيش ميمرد :(
اون وقت اندي با اسباب بازي مرده اي بازي ميكرد كه خودش خبر نداشت ولي بقيه اسباببازيها، بازي با جنازه رو ميديدن :)
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۸ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)