ريوايس ريوايس .

ريوايس

«خسرو خاشع نوري»

به نام خدا

لازم ديدم كه باز پاچه ي مردم را بگيرم. خسرو 10 سال از من بزرگتر است. مرد شريفي است. در كارهاي فرهنگي و عام المنفعه به قول خودش«پاي كار» است. آن موقعه كه كودك؟ بودم دوست داشتم با او صحبت كنم به جوان هاي مثل او علاقه داشتم. با خود ميگفتم: آيا من ميتوان با او دوست شوم و با او رفيق شوم و صحبت كنم؟. اين ايام كه بيشتر به او نزديك شده ام؛ ميبينم كه دردهاي زيادي دارد. وقتي از مكه آمد ميخاستم برايش «چاووش خواني» كنم ولي آماده نبودم. حس و حال خسرو بيشتر در مسجد و بسيج و از اين دست كارهاست. عجيب هم ولايتي است. هيچ وقت او را عصباني و غضبناك نديده ام و فكر من بر اين است كه آن روي خسرو از اين رويش بهتر باشد و زيباتر. خوش به حال دانش اموزان و كساني كه در مدرسه ي آقا خسرو هستند و او معلم آنهاست. آرزوي توفيق براي آقاي نوري دارم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۶:۰۹ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

نقش «الله» بر روي گوشت.

به نام خدا

از اتفاقات جالب محرم سال 91 ؛ نقش مبارك الله بر روي گوشت بود. هر چند اين واقعه نه مردم را دين دار و نه خرافه پرست ميكند ولي جالب است. در سايت «آپارات» فيلم اين گوشت را ميتوانيد ببينيد. قضيه هم اينطور بوده كه آشپز مسجد سيدالشهداء شهرك مدني فاز 2 (همدان) وقتي گوشت را ميبرد ميبيند هر دو طرف گوشت نقش الله دارد. اين گوشت يخي است و خارجي. جالب تر اينكه هر چه شما گوشت را برش دهي همان نقش عينن بر روي برش ديگر وجود دارد. ولله اعلم باالصواب.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۶:۰۸ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

محمّد آزادجو

به نام خدا

استاد محمد آزادجو از مداحان و كاركشتگان فن مداحي است. اين ذاكر اهل بيت اين روزها نزد 50 سال را طي ميكند. كتاب زياد خوانده و ميخاند. اهل تحقيق است. بيخودي چيزي را در مجالس" ذكر" نميگويد. حتا به شاگردانش هم چنين توصيه اي دارد كه با مطالعه و تحقيق و مقتل خواني دقيق به مجالس اهل بيت برويد. ميثم احمدي پور ، رضا عزيزي(رضا چهچهه يا بلبل) و خيلي هاي ديگر از شاگردان ايشانند. استاد كتابي را در مورد حضرت فاطمه (س) نوشته بودند ، نزديك 700 صفحه ، كه نميدانم چرا چاپش به تاخير افتاده است. ايشان با مخاطبان خود روراست است. مردم دوستش دارند و از اينكه مطالب را به درستي و صداي زيبا انتقال ميدهد و نمك كارش اضافه تر ميشود او را عاشقانه دوست دارند. با ايشان در تاكسي در سال 79 آشنا شدم. 6 نفر در تاكسي نشسته بوديم . من و استاد در جلو نشسته بوديم. من به راننده نزديك بودم ، ديدم اين آقا كه مذهبي هم هست روزنامه ميخاند و گريه ميكند. راننده كه آدم صل اللهي نبود گفت حاج آقا چرا گريه ميكني؟ گفت : يك شهيدي را بعد از 15 سال پيدا كرده اند كه بدنش سالم است و خيلي چيزهاي ديگر... من هم كه از باشگاه ميامدم و كلي سرم باد داشت گفتم اين مداح ها هم دلشان خوش است (چون ميدانستم كه ايشان مداح است). ولي آنقدر استاد خوب حرف زد و با سوز دل ميگفت كه مرا جذب كرد. گفتم حاج آقا من كتابي دارم كه مربوط به "اجساد جاويدان" است؛ يعني جسم هايي كه در قبر بعد از سال ها تر و تازه ميماند، اگر طالب باشي برايت بياورم. استاد گفت آن را برايم آماده كن. كه من هم آدرس گرفتم و از آن زمان بنده ارادت ويژه نسبت به ايشان پيدا كردم. خدا او و اقوامش و دوستانش را با اهل بيت محشور گرداند. او را از صميم قلب دوست دارم. 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۶:۰۶ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

بحث موسيقي در دور ميدان همدان.

به نام خدا

روز پنجشنبه 25 آبان در عباسيه جولان مجمع قاريان و اساتيد قرآني بود. استاد دهقان هم بود. اساتيد قره باغي ، رستنده ،جمالي سلطان، عباسي جامد، استاد طاهري ، و خيلي هاي ديگر. آقاي صفر بسته يك تقويمي جلوي دستش بود كه متعلق به سال 81 بود. آقاي جمالي داشت ميخاند كه بنده وارد شدم. همه چيز خوب بود. آقاي صالحي هم خواند. آقاي عليخاني هم در نيروهاي مسلح كشور رتبه اول را به دست آورده بود ، كه خودش هم تلاوتي داشت. در آخر جلسه رفتم و پيش استاد طاهري و بحث موسيقي شروع شد . بحث تا صرف شام تا دور ميدان امام روبروي بانك تجارت ساعت 11 شب در سرماي همدان ادامه داشت. آقاي طاهري پرسيد دستگاه رست عربي در فارسي چه معادلي دارد؟ بنده هم با تكيه بر چيزهايي كه شنيده بودم و طبق تجربه گفتم : در آواز افشاري و رديف عراق بايد دنبال آن بود . استاد گفت: نه، معادل آن بيات ترك است . و شروع به خواندن در هر دو متن فارسي و عربي كرد. شبه ديوانه اي هم رد ميشد كه او طبق عادت همداني ها شروع به خواندن كرد، اهميتي به او نداديم (يكبار با رضا عزيزي كه به الوند براي تمرين صدا رفته بوديم ما ميخانديم يك نفر هم از دور صداي الاغ در مياورد ، يعني نخوانيد و يا پيشرفت نكنيد، و يا صداي شما آنقدر بد است كه شبيه چارپاست؛ نميدانم) خلاصه كل جلسه يك طرف و صحبت با استاد طرف ديگر.  



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۶:۰۵ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

صادق گودرزي و جُردن باروس

به نام خدا

كشتي گير خيلي خوب ملايري ، كه متولد سال 66 در خانواده اي كشتي دوست به دنيا آمد و حاج سعيد پدر بزرگوارش كه از مربيان با تجربه ي شهر ماست؛ در رسيدن او به قله هاي كشتي بسيار زحمت كشيده است. صادق دستان بلندي دارد و به همين منظور از ويژگي مهم او در كشتي همين است. چند سالي است كه گرفتار جردن ارنست باروس شده و با سبك كشتي خاص خودش كه انعطاف و آمادگي جسماني فوق العاده اي است حتا توانسته گرگ زخمي روس ها چهار گوش را نيز مغلوب كند. باروس متولد 1988 است و بسيار آماده و در 3 مبارزه جهاني و جام جهاني و المپيك صادق عزيز را مغلوب كرده است. تنها نسخه ي مبارزه با اين آمريكايي چقر و بد بدن تنها چسبيدن و زير گرفتن است ، همانطور كه در جهاني آمريكا با او كشتي گرفت در آن مبارزه صادق حتا موفق به زدن لنگ هم شد ولي امتياز نداشت كه خودش اندازه ي يك مدال المپيك ارزش داشت. اين روزها فكر ميكنم صادق از او ترسيده شايد هم به نقره هم قانع شده است ولي دو مشكل وجود دارد 1- آيا ميخواهد از سد اين آمريكايي بگذرد؟ يا به گفته هاي آقا رسول كه نحوه ي كشتي گرفتن با جردن را به گفته قبول دارد؟ و 2- در ضمن چهارگوش 3 سال است كه انتظار صادق را ميكشد و از هر فرصت استفاده ميكند كه انتقام شكست هايش را اول سر صادق و بعد به سر باروس درآورد. در اين ايام حتا به صادق لقب خوش شانس را هم داده اند كه اصلن برازنده ي او نيست زيرا صادق هميشه قابليت روي سكو را دارد و مدال هايش حقش است. او در زمان نوجواني در كشتي خيلي بزرگسالان را هم مغلوب ميكرد. اميدوارم نفس و غرور را هم مثل حريفانش 10 بر صفر كند يا ضربه كند، كه كرده است. به اميد روزهاي نيك براي او.




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۶:۰۵ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

هيأت(هيئت؟) امناي مسجد سيد الشهداء

به نام خدا

قدرت هميشه شيرين بوده و هست. چند ماه پيش يكسري از افراد دلسوز مسجد بلند شدند و گفتند: آقا جان اين هيأت امنا را ما نميخواهيم و بايد تغيير كنند. در پي آن مقاومت هاي شد و بعد از درگيري هاي كه شد؛ كه خود بنده هم در بطن آن بودم و اگر گوشي داشتم ميتوانستم آنها را فيلم برداري و در اختيار مخاطبان قرار دهم ، نتيجه اين شد كه حاج آقاي مسجد چند نفر به اعضا اضافه كند (بر خلاف نظر مخالفان). در اين بين قرعه ي فال به اسم بنده افتاد كه حتا مخالفان روي بنده هم نظري داشتند. ما هم گفتيم براي رفع ماجرا قبول ميكنيم ولي بنده هنوز 26 سال دارم و مادر  بچه ها ميگويد تو سن و سالت به هيأت امنا نميخورد و در نظر او هيأت امنا بايد پير و بر جاي باشد نه چون مني كه جزوه اي هم در مدح صادق هدايت نوشته است. در هر صورت فعلن جزو اين اساتيد هستيم جايي كه حاج محمد آزاد جو هست، حاج آقاي غفاري و حاج آقا سليماني، علي بلندي ، نادري و.... حال در آينده(اگر ما بمانيم) مسجد ما با افكار بنده چه راهي را در پيش گيرد خدا ميداند. موسيقي آزاد ، بحث در سياست و خط قرمزها آزاد، حق نظر خانمها و شايد قرائت و اذانشان آزاد؛ شما دعا كنيد ما بر كنار شويم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۶:۰۴ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

همايون ما را ببخش...

به نام خدا

«همدان و همداني حال و هواي خاص خود را دارند». زماني كه مطّلع شدم همايون شجريان در همدان كنسرت دارد سراپا شوق شدم. چند سال پيش براي ديدن كنسرتش ميخاستم به تهران و برج ميلاد بروم ولي نشد، اما 17  آبان 91 در همدان شد. وقتي شنيدم بليط30هزار تومان است كمي شُل شدم. در اين وضعيت و اين پول راهي بايد انديشيد و رايگان بايد رفت. روز سه شنبه اجرا شده بود و آخر يعني چهارشنبه، شب پاياني كنسرت بود. با رضا عزيزي هماهنگ كردم كه آقا هر جور شده بايد برويم. گفت پول ندارم . گفتم از مغازه سر كوچه قرض بگير . گرفت و رفتيم. دم در مجتمع بوعلي كسي را بالا راه نميدادند ، گفتند فقط با بليط . گفتم از بازار سياه تهيه كنيم . قيمت 70 تا 150 هزار تومن ميگفتند. هر جور بود بايد به داخل ميرفتيم. خلاصه با بليط آقاي كلوندي كه متعلق به سانس قبل بود من و آقا رضا و دو زوج جوان كه سالگرد عروسيشان بود (كه بليط هاي تاريخ گذشتمان را تقديم آنها كرديم) و آقاي قرباني كه ساز درست ميكند و 2 نفر ديگر را رايگان به داخل هدايت كرديم ولي از لطف مراقبين هم كه از قضا با همگي آنها سلام و عليكي داشتيم نبايد گذشت. يعني چيزي نزديك به 210 هزار تومن به همايون شجريان ضرر رسانديم. كنسرت خوب بود. تا آخر سرپا ايستاديم. اكثرن آمده بوديم كه پسر شجريان را ببينيم. به اين اميد كه اين هم همان است. البته به عنوان يك مخاطب بايد بگويم گروه كمي شلوغ ميكردند ولي براي اولين بار خيلي عالي بود(در همدان). دكور پشت سر گروه هم كه گنبد بوعلي سينا بود خيلي مسخره بود در مقايسه با شهر اراك كه گروه يك هفته پيش اجرا داشت خيلي حقير بود. خلاصه گروه اجرا خوبي داشت. آقاي آيين مشكاتيان هم بود. خيلي دوست داشتم با او هم صحبت بشوم وقتي سوار ماشين شد و با همايون دايي عزيزش ميخاست برود درخواست صحبت كردم كه قبول نكرد و عجله داشتند. پسر خوب با فهمي بود و نگاهايش از همايون هم عميقتر بود. بيشتر ما براي استاد شجريان آنجا جمع شده بوديم. در آخر عاقبت همدان در موسيقي دارد ختم به خير ميشود. چند هفته پيش آقاي پيرنياكان و نوربخش در همدان كنسرت داشتند. چند روز پيش هم استاد حسين عليزاده و 2 نفر از اساتيد ديگر براي ديدن ساز يسناي به همدان آمدند سازنده اين ساز آقاي بهروز بيگي است و در اين مدت هم همايون شجريان آيين مشكاتين سهراب پور ناظري (آهنگساز، نوازنده تنبور و كمانچه)و ديگران در همدان جمع شدند. 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۶:۰۳ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

قضيه ي ريش، چادر و گوش شكسته ها :

به نام خدا

در اين ايام كه همه چيز از گيجين و جايگاه خود بيرون آمده است، شاهد اين هستيم كه نادانان روزگار ما چه در عرصه هاي فرهنگي و سينمايي ، آداب و فرهنگ مردم را نشانه رفته(اگر اين موارد كه ميخواهم اشاره كنم جزو فرهنگ مردم بشود شناخت) و هر كاري دلشان ميخواهد ميكنند و هدف ها در هاله اي از گرد و غبار فرو رفته است. براي مثال افراد تبهكار و يا معتاد كه ميخاهند لاغري صورتشان معلوم نشود و يا اعدامي ها در حال بالا رفتن از چوبه ي دار يا لباس بسيجي دارند يا يك ريش دارند به اندازه ي روحاني محل، يا هر فرد كه در اداره هاي ما ميخاهد سمت بگير يا مسجد اداره ميرود و يا يك ته ريشي ميگذارد و كت و شلواري هم ميپوشد، البته برخي ها هم بدجوري به چفيه گير داده اند. به چادر زنان كه برسيم ميبينيم در طرح جمع آوري اراذل اوباش تمامي زنان فاسد و معتاد چادر هايي ميپوشند كه دختران حوزه ي علميه هم چنين حجابي ندارند و وقتي هم به دادگاه مي آيند خوب چادري هستند و البته برخي از زنان خياباني هم براي اينكه ريا نشود و بگويند ما خيلي خوبيم چادر و مقنعه را به كناري گذاشته و گفته " پري رو تاب مستوري ندارد". و اما بد بختي جديدن باب شده هر پدر سوخته و عربده كشي كه دماغش را هم نميتواند بالا بكشد و دست چپ و راستش را از هم باز شناسد؛ يا گوشش را ميشكند ؛ يا در سينما و تلويزيون عربده كش ، دزد ، معتاد را براي اينكه خطري تر نشان دهند گوشش را شكسته جلوه ميدهند كه اين هم از نشانه ي اوباش بودنش هست، در صورتي كه از قديم به رفقا ي كشتي گير ميگفتند كه هركس گوشش شكسته باشد مسئوليتش در اجتماع بيشتر است و بايد حواسش جمع باشد. الحمدالله همه چيز برعكس شده و كار به كجا ميخواهد برسد خدا ميداند .



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۵۹ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

چند فن و اصطلاح كُشتي(براي مهرداد غلامي)

به نام خدا

ميگويند در كشتي به تعداد روزهاي سال فنون كشتي وجود دارد. همانطور كه گفته اند در رديف هاي موسيقي ما هم 365 گوشه وجود دارد. در اينجا براي اينكه يادي از روزهاي كشتي و سروكله زدن با دوستان كنم چند فن از كشتي كه در ذهن دارم و يا از جاهاي مختلف پرسيده ام و ديگر برخي از آنها را به ياد ندارم از محضرتان ميگذرانم. اين نوشته به ياد برادر و دوست خوبم مهرداد غلامي است. مهرداد متولد 73 در شهر همدان است. جواني خوب و رعنا 2 سالي است كه به كشتي ميرود و در عرض اين 2 سال خوب پيشرفت كرده است. مرا دوست دارد و به بنده ميگويد استاد غفاري؟. به هر روي او را دوست دارم و در گوشش زمزمه ي كشتي را فراوان ميكنم . مربي او استاد ارجمند آقا رضا سامعي است و از كشتي بلدان شهر و روزگار ماست. اميدوارم مهرداد بهترين الگو ها را در كشتي براي خود انتخاب كند تا اول اخلاق و بعد بدن خويش را آماده كند. بهترين روزها را براي او خانواده اش خواستارم. اميد به نزديك شدن او و دوستانش به سبك و سياق كشتي ايراني كه سرآمد جهان است.

كفتر بند- اِشگل گربه - افلاك - آسياب بادي - بار انداز - بُز كِش - بقل رومي پاگير - فت پا - پس كاسه - پيش كاسه - پلنگ گير - پيش انداز - تو حلق - چرخ كمر - چنگگ - حصير مال - حمال بند - يك دست يك پا - زشت و زيبا يزدي بند - ركبي - زير گيري- يك خم- دو خم - سگگ - سگگ دوبل - عقربك - قفل قيصر - كنده يك چاك  -كنده خورجين - فيتيله پيچ - فيتيله بار انداز - فيتيله كنده - بلغاري - سرو ته يكي - قوچ بند - كلاته - فيتو - دست در مخالف - دست بالا دست - لنگ - لنگ تندر - تندر ميان كوب - دستو - يك دست دو دست - سالتو - پيچ پيچك -كول انداز - فن كمر - پيچ كمر - سوبلس - مَشق سَقا - دست زير كتف  بارانداز روسي- كليد بارانداز- دُم گاوي- سگ بند- بوخُ لنگ- خيمه زدن - نيم ‌تيغ- پُل- پل‌شكن- پيچ كمر - آرنج سرپا - آفتاب مهتاب -



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۵۹ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

كتاب معماري تلاوت(استاد شاه ميوه)

به نام خدا 

 از كتاب هاي خيلي خوب و جالب كه در عرصه ي پژوهش و تحقيق قرآني چاپ شده است ، معماري تلاوت از استاد شاه ميوه ي اصفهاني است. چند روز پيش به دو تن از عزيزان كه راهي مشهد شده بودند سپردم كه اين كتاب را بگيرند و گفتم دو نسخه به قيمت هركدام 2200 تومان گرفتند ، البته در نزد بنده كتابي كه جالب و ارزان باشد نيز عزيز است، مانند عروسي كه مهريه اش كم است. اين كتاب را كه دو شب پيش به دستم رسيد ظرف 12 ساعت با هيجان وصف ناپذيري خواندم و بهره ها بردم . استاد تجربيات خودش را در كتاب به صورت ساده و همه فهم بيان كرده است و براي جوانان و حتا اساتيد قرآني بسيار خوب و مفيد است. اين كتاب در همدان نيز بود ولي به دليل اينكه منطقه ي ما نه جاي رشد است و نه ميگذارند رشد كني به يكبار ناپديد شد ما هم كه خدا پدر كسي كه اين اينترنت را اختراع كرد بيامرزد هر اطلاعاتي در هر زمينه اي بخواهيم سرچ ميكني و دست آخر به دستش مياوري؛ منت تنگ چشمان را نيز نميكشي.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۵۸ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)