نوجواني كه در پايان ماه مبارك رمضان با عشق به تلاوت آيات الهي در پارك نزديك مسجد پرداخت و كلي افتخار نصيب محل زندگيمان كردند. با عشق و با علاقه و بدون هيچ چشم داشتي و هيچ گونه ريا و يا عشق به خواندني. آنها براي خود و قرآن قرآن ميخوانند. چه خوب است دوران كودكي و بچه بودن . از سمت راست: آقايان رحمتي، سكوت، ادبي و سكوت متين عزيز
آقاي حيدري هميشه وقتي با آدم برخورد ميكند ، در نگاه اول نميشناسد. بعد مي گويد هاااا غفاري شما هستي. ازهمان دوران كودكي در روزهاي جمعه با صداي ايشان آشنا شديم . مرد خوب و با صداي كهنه كاريست. ابتدا دوست داشتم ايشان را از نزديك ببينم و بعدها به اين آرزوي ديرينه رسيدم. بعدها متوجه شدم كه با يكي از همسايگان سابقمان هم فاميل است . يكبار شام ميزبان ايشان بوديم، و چقدر لذت داد . الان هم كه ميبيند مي گويد غفاري شام كي بياييم خانتان. نماز جمعه همدان با ايشان معناي كاملي ميگيرد و هنوز مجريان ديگر جايگزين مناسبي براي ايشان نبوده اند. آرزوي سلامتي و توفيق روزافزون براي ايشان دارم.
اينقدر علم داره پيشرفت ميكنه كه ديگر نميتوانيم به وبلاگ سر بزنيم، تلگرام كارها را خيلي راحت كرده و ما هم استفاده هاي خوب و بد ازش داريم.
به يكي از دوستان قرآني چند وقت پيش (با پيشنهاد خودش در جمع قاريان) پيام دادم كه حقير هم عضو مجمع قاريان درج فرماييد..... ايشان هم عكس استاد را كه در پروفايل بنده ديده بودند، ترسيدند و به بنده گفتند رزومه قرآني بفرستتا ببينيم چه كاره اي....
بنده هم كه رزومه ندارم و هيچ عنواني، ديگه بي خيال شدم، .... در گروه هاي و كانال هاي تلگرامي اگر چنين پيشرفتي داشته اند دليلش نبود تعصب هاي خشك و پوچاليست.
آنها همه را مي پزيرند و ...
سوزها و عزاداري مردم خطه من به نحو شايستگي و در كمال آرامش رو به جلو هست. برف هم كه خيلي خوب آمد و ديگر ما طاقت قديم را نداريم، تا يك ذره برف مي آد آقا تعطيل كنيد و فقط دوست داريم بخوابيم خانه . نميدانم چرا اينطور شديم.
اين تلگرام هم همه چيز رو به هم زده و زندگي را از مردم گرفته ، خدا بخير كند.
پيران، چشم و چراغ هر قوم و امتي هستند. خيلي اوقات قدر پيران و حتا جوانان را نميدانيم. الان ديگه طوري شده كه حتا حال و حوصله ي خودمان را نداريم، چه برسد به ديگران. حاج آقا مومني، آقاي اسداله هاديان فر از بزرگان منطقه هستند، كه هيچ كدام قدر آنها را نيدانيم.
حاج آقا مومني: خادم الحسين
حاج اسداله هاديان فر: مرد بزرگوار و هنرمند
محمد جواد سكوت مرد شريفي است. پدرش مرد خداست و از بزرگان است. گاهي اوقات خداوند خيلي ها را جدا كرده است. ما خودمان جهت جوري جنس آمده ايم وسط. خدا او را سلامتي و جانش را آزاد كند.
عشق ما استاد بزرگ حاج احمد طاهري است. هميشه كنار ورودي سمت راست نماز جمعه همدان مي نشيند و گذر زمان را سير مي كند. چند سالي هميشه دستمال تمييز ، سفيد رنگي را در دست خودش قرار مي دهد و در عكس هم كه چند هفته ي پيش از او گرفتم، كاملا مشخص مي باشد. حس زيبا و قشنگي كه در هنگام اجراي ترتيل مي گيرد هميشه درسي براي من بوده كه خواندن را انسان بايد چطور شروع كند و حس بگيرد. هميشه آستين ها بالا كشيده و هميشه در صددرصد آمادگي است. ايشان هميشه آماده و غبراق و سرحال هستند و از خداوند منان طول عمر و سلامتي را براي ايشان خواستارم. استاد طاهري از گنج ها و طلاهايي است كه هيچ گاه از نظر مسئولان جدي گرفته نشد و البته مرام ايشان هم طوري است كه اصلا به ايشان توجهي نمي كند و آزاد آزاد است. او قرآن را براي خدا و براي نيت پاكش ميخاند.