بک لینک -
به نام خدا
خیلی اوقات با همکاران تعاریف خیلی خوبی انجام میدهیم از جمله این تعریف خیلی به جا؛
بزرگان در تعریف قانون گفته اند:
قانون وسیله ای یا بهانه ایست برای انجام ندادن کارهای آدمهای بدبخت.
آواز دشتی با اینکه غمناک و غم انگیز است ولی گاهی اوقات حس شور و اشتیاق را در شنوندگان برمیانگیزد برای مثال آواز : ای ایران ای مرز پرگهر در دشتی است در صورتی که این ملودی وقتی میشنویم که یا در انتخاباتیم و یا یک مسئله ی ملی پیش آمده و یا دانشجویان را جو گرفته است.
چند نمونه از چاووش خوانی برای ورود حاجی ، مشهدی ، کربلایی و بارگاه حضرت رقیه (س).
اجرا در دستگاه چهارگاه ، ماهور، نوا، فرود در شور و دشتی ولی باید با حال و هوای اسفند شور و شوقی که عزیزانی که از زیارت آمده اند همخوانی داشته باشد ؛ مثلن روضه نخوانی و الی آخر
بارها گفت محمد که علی جان من است * هم به جان علی و جان محمد صلوات
بــه یـازده پـسران عـلی ابــوطالب * به ماه عارض هر یک، جدا جدا صلوات
در کرب و بلا به شمر ملعون لعنت * در طوس غریبالغربا را صلوات
ای دل به کجا روی که جا در نجف است * فریادرس هر دو سرا در نجف است
خواهی که مس قلب تو خالص گردد * خود را برسان که کیمیا در نجف است(
اوّل بـه مدینه، مصطفی را صلـوات * دوم به نجف، شیر خدا را صلوات
در کربُ و بلا به شمر ملعون لعنت * در طوس، غریبالغربا را صلوات(
هر که دارد هوس کرب و بلا بسمالله * هر که دارد سر همراهی ما بسمالله
اوّل بــه نجف، شیــر خـدا را صلـوات * دوم بـه مـدیـنه، مـصطفـی را صلوات
بارها گفت محمّد که علی جان من است * هم به جان علی و هم به محمّد صلوات
در کــربلا و بـلا بـه شمر ملعون لعنت * در طـوس، غـریـبالغـربـا را صلوات
اغنیا مکّه روند و فقرا سوی تو آیند * من به قربان تو گردم که تو حجّ فقرایی
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا * بر دلم تـرسـم بـمـانـد آرزوی کـربـلا
چه کربلاست که آدم به هوش میآید * صدای نالة زینب هنوز به گوش میآید- بر محمد و آل او صلوات
خواهی که روز قیامت شوی از اهل نجات * بگشا لب و بفرست به محمد صلوات(
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله * هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
هـزار هـزار بـه مـأمون بیحیا لعنت * به صاحب حرم و قبّة طلا صلوات
ه شمر تا به قیامت به هر نفس لعنت * به خون کشیدة صحرای کربلا صلوات
بـه جملگی امامان و چارده مـعـصوم * به طاق ابروی هر یک جدا جدا صلوات!
بـه جـمـع بـیکفنـان جدا سر از پیکر * بـه پـاره پـاره تن دشت نینوا صلوات!
میرسند از راه حج و رویشان دارد شرف * از طواف مکه و پیغمبر و شاه نجف
یا کریم و یا رحیم و یا اله العالمین * ما سلام از روضة شیر خدا آوردهایم
روی پر گرد و غبار از مرقد شاه نجف آوردهایم * یا کریم و یا رحیم یا اله العالمین(
وقتی دنبال کار بودیم با اعمال سهمیه های خاص موفق نشدیم و یا شاید هم کم عرضگی، ولی بعد از هزار ... که موفق به دست آوردن کاری شدیم ، نمیدانم کار خدا بود ، دعای اطرافیان بود با یک مجموعه ی خیلی عالی آشنا شدم . همگی اهل ذوق و فن. یکی از آنان سلمان خان الماسی بود. از کسانی است که در هر شهری فقط دو سه تا از آنها پیدا میشود. سلمان جان (به قول سید مسعود) وقتی با کسی حال و احوال میکند گویا چند سال است با آدم رفیق و آشنا است؛ مثل حاج آقا است. کار همه را راه می اندازد. فکر خراب کردن کسی نیست . کمک احوال همه ی همکاران است. سرش درد میکند به همه کمک کند. روز اول اینقدر مرا تحویل گرفت که خجالت کشیدم. هنوز هم آنقدر به بنده لطف دارد که وقتی میبینمش خجالت میکشم . اگر در اداره جات ما چندتایی مانند آقا سلمان بودند همه ایران و شهرهایش آباد بودند. پدر فوق العاده دوست داشتنی و مهربانی دارد. خانواده آقا سلمان برای من تفسیر ردیف عراق – آن هم در افشاریست- همیشه در اوج همیشه ی همیشه، همیشه از پایین ترین جا رو به اوج کشیدن. در سرکار بنده چیزی بلد نبودم و هر چه فرا گرفتم از لطف آقا سلمان و حاج مسیب بود. هر چند در مکتب آقا سعید هم درس های زیادی یاد گرفته ایم و یاد میگیریم. خلاصه سلمان تفسیر آن حدیث شیعی است که میگوید: هیچ وقت نمیگویم مشکل تو، مربوط به خودت میشود؛ که بلکه مشکل تو مشکل من هم هست.
در جلسه ای بودیم که فرمودند؛
علّت آتش زدن درب خانه حضرت زهرا- سلام الله علیها- چیست؟
فرمودند در کتاب ثارالله آقای عندلیبی خواندم که : در همان ایام (یا شاید هم الان) رسم و فتوا بر این بود که هر کس سه هفته پشت سر هم در نماز جمعه شرکت نمیکرد باید مردم در جلوی خانه ی او جمع میشدند و آتش روشن میکردند و نشان دهند که کار شایسته ای انجام نداده ای . بنابراین حضرت علی (ع) چون با حکومت وقت مشکل داشت و کلن قبول نداشت با جرات جلوی آنها ایستاد و در نمازها و منبرها شرکت نمیکرد بنابراین شیاطین با این فتوا بهانه را به دست آوردند و آنی شد که میدانی.
یک بار حاج آقا(غفاری) گفت میدانی چه کسانی سازنده ی ساز بوده اند؟ گفتم: نه . فرمود سازنده ی سازها بد صداها بوده اند. بد صداها چون صدایشان مناسب نبوده به خاطر اینکه یک پوشش دهنده برای خرابی صدای خود داشته باشند از سازها که با هارمونی و تنظیم و نظم بوده اند استفاده کرده اند.
دیشب به مناسبت میلاد خجسته و با سعادت امام حسن مجتبا (ع) جشن و محفل قرآنی با حضور اساتید قرآنی از جمله آقای سیف و آقای ساعد و مداحی استاد ارجمند حاج محمد آزادجو در مسجد سید الشهداء شهرک مدنی فاز 2 - همدان برگزار شد. هنوز مزه ی آن لحظات در دهانم مج مج میکند . خیلی خوش گذشت اکثر حاضرین جوانان زیر 16 سال بودند و نورانیت از مسجد سرازیر میشد. متأسفانه از این گوشی های گران قیمت نداشتیم که عکسی بگیرم- البته بهتر- ولی دوستان عکس های زیادی گرفتند که به موقع آنها را در وبلاگ در معرض دید خواهیم گذاشت. جالب است برعکس همه جای همدان و شاید ایران افتخار ما این است که هم روحانیت مسجد قرآنی است و هم هیأت امنا و هم تمامی نمازگزاران مسجد .
اولین شبی که او را دیدم خیال کردم یک تعمیر کار ماشین است که ماشین تعمیر میکند. دست هایش روغنی شده بود. ولی بعد از مدتی که شروع به خواندن کرد بهترین ملودی ها را تحویل داد. اصلن نمیدانستم چه میکند فقط زیبا میخواند یک ایرانی با الحان ایرانی . از حفظ میخواند صفحه 171 را قرائت کرد از حفظ . هفته ی بعد رفتم و همان صفحه را از حفظ ارائه دادم در سال 77 نزدیک به 400 تومان جایزه گرفتم. این روزها بدجوری هوایی ترتیل حاج احمد آقای طاهری را کرده ام . این جمعه گذشته او را در نماز جمعه همدان دیدم ولی تا نماز جمعه تمام شد از دیدگان دور شد. با اینکه نزدیک 25 ترتیل قرآن گوش کرده ام آن هم از قاریان مختلف ولی با اینکه ایشان یک حافظ گمنام است ولی در حد حرفه ای ترین ترتیل خوانان روزگار ما قرائت میکند و الحان فارسی رنگارنگی به کار میبرد. بسیار محضرش گرم و لذت بخش است.
در زیر عکسی از ایشان که دستش زیر چانه است و عینک دارد را ملاحظه میکنید.
نظریه ای داشتم که خواستم با دوستان آن را مطرح کنم: ایراداتش را فرامایش بفرمایید
شیعیان آنقدر به موسیقی علاقمند هستند که کاسه سازها را وارد سینه های خود کردند. شاید بپرسید چطور و چگونه . شیعیان ایران برای اینکه اجازه ندهند ردیف های ایرانی از بین برود و بر اثر حرمان های روزگار تاراج نشود ،بهترین گزینه یعنی سینه های مشتاقان را برای حفظ این آثار در نظر گرفتند. به طوری که با گذشت زمان و در عزاداری ها چون موسیقی و ساز کلهم حرام بودند برای اینکه ایرانیان ریتم و فاصله و نت ها را فراموش نکنند از سینه زنی استفاده کردند . ایرانی ها بهترین اشخاصی هستند که میتوانند ریتم را حفظ کنند آن هم در حین خواندن و عزاداری به طوری که در حین سینه زنی هر ضربه ای که به سینه میخورد خودش زخمه ای به ساز یا به تار و یا سه تار است. البته اصل سینه زنی که مبارک هست ولی حفظ ریتم و ملودی را نباید در این کار از نظر دور داشت ولی بنازم به این انتخاب بزرگان دین و هنر که چنین نقشه ای را برای حفظ فاصله ها فکر کرده اند.