ریوایس

اخرین مرحله عاشقی در ایران: "اسم اون عنو دیگه جلوم نیار"

همینهههههه بع مولا ک همینهههه😂😂😂😂

دیروز دایی اومد موهامو دید با حیرت خندید اومد دست بکنه توموهام 

منم خمام توهم 

با حرص گفتم من الان مخزن باروتم به من دست نزن جیغ میزنم 

ازاونموقع تا الان هی میگع چطوری مخزن باروت(((: 

قسمت تلخ ماجرا اینجاست ک موهای دایی ازمن بلندتره درحدی ک با کش میبندتشون 💔

از صبحه تو خودمم 

هنوز تو شوک موهامم و این قیافه یوسف پیامبریه جدیدم 

سر سفره دایی ازم پرسید اوضاع چطوره و اینا 

من حرفشو نشنیدم (ینی در این حد تو خودم بودماا)

بعد زندایی میگه همه افسردگی بعد زایمان میگیرن زهرا افسردگی بعد از کوتاهی مو ..

دایی کوچیکم : ولش کنین مخزن باروتمو😂

میگم کوچیکه ینی ۲۶ سالشه

زن‌دایی هی میگه شدی کُپ پسرای کره ای ... وقتی عینکتو میزنی ... میگه اونا موهاشونو رنگ میکنن تو موهات رنگی هس 

زشت نشدم فقط جنس موهام یطوریه ک وای نمیسته:

سلام به نام خدا 

ریده شد درموهام 

بای(": 

وقتی موهامو زد با حیرت گفتم این منمممم چرا اینقدررر زشت شدمممم 

مدیر سالنه اومد از اتاقش بیرون میگع اونی ک خوشگلیش ذاتیه هیچوقت زشت نمیشه:>>

سوس ماس😂

بعد ارایشگره ک زد موهامو با خنده گفت ن زشت نشدی. چن سال موهات بلند بوده الان یهو کوتاه شده این حسو پیدا کردی چن وقت دیگه عادی میشه برات 

پسرخالم ۴ سالشه دارم باهاش حرف میزنم فیلم بگیرم بفرستم واسه یه مسابقه  

من:علی‌جون!؟ چ حیوونیو دوس داری؟ 

علی:پلنگ

من:چرا؟

علی:چون تو شبیهشی:

[ی لبخند کج و کوله میزند]

خب  کات از اول

من:علی جون چ حیوونیو دوس داری!؟

علی میخنده میگه:اوووومممم ببر 

میگم چرا؟

میگه چون مامان شبیه ببره:/

خب اینم کات از اول

من:علی؟ بابا شبیه چیه؟

علی:رنگین کمون(:

[وی ذوق گرد که یه جواب درست حسابی داد]

من با خوشحالی: خبببب من شبیه چیم؟؟

علی:شما شبیه پلنگی دیگه یه بار گفتم که!

[لعنتی از پلنگ بکش بیرون]

من:خب من شبیه کدوم کارتونم!؟

علی:شما شبیه پاتریکی(:

من:دوس داری  برای بابا چی بخری روز پدر؟

علی با یه ذوقی میگه:شرت:

چقد بهش گفتم بگو جوراب: پونصد بار بهش تاکید کردم بگو میخوام جوراب بخرم برای بابا 

یه فیلم دیگه گرفتم تا اخرین سئوال داشت خوب پیش میرفت من ذوق مرگ شدم ک بلاخره تموم شد 

که یهو برداشت گفت (نانا شما شلوار پلنگی پات کردی!؟((((:

*به من میگه نانا

از آخرم فیلمو نفرستادم ب مسابقهه بیشتر مایه ابروریزی بود جوابای این بچه:|

نزدیک یک ساعتو نیم ما درگیر فیلم علی  بودیم از اخرم نشد ک نشد

+چ سئوالایی ازش بپرسم ک جوابای باحال بده!؟بگید تو کامنتا(: 

ازش ویس میگیرم سئوالاتونو میپرسم میذارم وبلاگ

مامان میگه خوشم نمیاد از دخترایی ک خودشونو شکل پسرا میکنن 

میگه اگه خودت دوس داری برو بزن همون مدلی موهاتو ولی اگه نظر منو میخای میگم نمیخواد کوتاه کنی

من دلم میخاد مامانم راضی باشه ولی موهامو کوتاه کنم 

واقعا چرا سرهمچین موضوع ساده ای دارم گریه میکنم 

ولی بد خورد تو ذوقم 

کاش انقد اشکم زود نیاد

ولی من واقعا دوست دارم کوتاه کنم موهامو)))):

گاهی وقتا ب خودم میگم کاش تنها بودم

چرا ب هق هق افتادم از شدت گریه

دارم تاوان خنده های تو روزمو میدم!؟

آره انگار امروز بیشتر از کوپنم خندیدم...

رفتم دیجی کالا کتاب سفارش بدم چشمم خورد ب این اینه بغلای ماشین

یادم افتاد ازاون روز ک زدم به یه پرایده ای 

ی جوری هاج و واج مونده بودم ک دهنم جمع نمیشد اصن 

آره خلاصه(((:

آینه بغله که به کل ترکید اون قسمت زیر آینه هم کلی خط و خراش برداشت و مرده بردش صافکاری و یکمی رد دیگه هم رو درش به جا گذاشته بودم(':

من فقط میخواستم دوچرخه سواری کنم-_- وحح-_- 

واسه موهام یکم دودلم

دوس دارم مدل موی پسرونه هم تجربه کنم 

اینم هس که بهم نیاد 

و طول بکشه تا بلند شه موهام تا جای باسنم بود زدمشون تاجای شونم وقتی موهام کوتاه شده پس بذار قشنگ کوتاه شه:| 

خودم اینارو میپسندم شمام اگه مدل مویی مد نظرتونه بگین(:

بازم دودلم واسه کوتاه کردنش ولی دوس دارم تجربش کنم

پستو ک نوشتم یاد پست آقای‌ج افتادم هی میخندم😂😅

ا

+محمدعلی!؟ -_- نظر مثبتت چیه برگردی 👩🏼‍🦯 

+پژواک هم دوباره شروع کرد😂آخجون😂

واقعا تاریخ ها هم دارن عجیب میشن
قبل از عید، هر ماه یجوری سریع میگذشت که وقتی سه ماه میگذشت، انگار تازه یک ماه گذشته ولی الان بعد عید، انگار دو ماهه تو فروردینیم 😂
 

‏کار تو معدن فقط اونجاش که میای خونه و خسته میری توییتر میبینی یکی توییت کرده سخت تر از کار تو معدن لاک زدن دست راسته