ی شب ک بیرون بودم یه پسره ای ک دوچرخه سوار بود از جلو اومد سمتم ، من داشتم راه خودمو میرفتم
یهو به جاای اینکه از کنارم رد شه دسته رو چرخوند اومد جلوم بعد دور زد . داشتم می افتادم
قشنگ کپ کردم پامو کشیدم رو زمین وایستادم ک نیفتم . اونم شروع کرد ب خندیدن و در رفت ...
ازاین ب بعد خیلی مراقبم :|
پسر با دوچرخه میبینم رامو عوض میکنم~~
تازه فهمیدم ک با یه دوچرخه چقد میشه خسارت زد و یه دوچرخه چقدر خطرناکه!
مثلا بخورم به یه آدمی ... حتی با تصورشم میترسم:((
دوس دارم دوچرخه رو ب طور حرفه ای یاد بگیرم . ولی نمیشه:")
یه مدت با داداشم و دوستش تمرین میکردم تکچرخ بزنم ، دستم قدرت کافی نداره نمیتونم چرخو بلند کنم
بدون دستم ک یاد گرفتم ، ولی تک چرخو دوس دارم یاد بگیرم .
یبار ک یکم تونستم ببرم بالا دوچرخه رو
دوست داداشم دید میگع "نکن خطرناکه از پشت بیفتی سرت میخوره به اسفالت داغون میشی :|
بعد خودش یه خیابونو رو یه چرخ میره😴بدون دست ...
یبار دوچرخه اونو سوار شدم ،
یجوری ک دندهاش سبک بود و سریع میرفت فک میکردم رو هوا دارم پرواز میکنم
از من کوچیکتره ولی خیلی دوچرخه سواریش خوبهههT^T
وقتی بقیه رد میشن و میبینن ک من دارم دووچرخه سواری میکنم ، نگاهشون زوم میشه و تا جایی ک از جلو چشمشون دور شم دنبالم میکنن با نگاهاشون . مگه جرمه آخه
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۷ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
ب خانم حسینی تبریک گفتم با این مضمون ک
روزتون مبارک
گرچه بیشتر برای ما مثل یک مادر بودید تا معلم
ولی روزتون مبارک،تبریک میگم :)
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۶ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
کاش یکیم ازاین زاویه ک ماتقلب میکنیم سرامتحانای مجازیمون نگاه نکنه به ما ...
سلامتیما کشک!
کرونا خطرناکه . یکی موقع امتحانا کرونا بگیره ، بمیره چی میشه؟(:
یه دانش آموز پایه نهم ، یه دانش آموز کنکوری .پایه دوازدهم،
با کلی آرزو .... با کلی هدف... با کلی رویا ...
میشه سلامتی ما مهم باشه؟-_-
اه-_-
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۴ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
من برم دوچرخه سواری~~
امیدوارم ایندفعه ناکار نکنم کسیو.
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۳ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
هجده سالگی که قرار بود پر از تجربه های نو و عجیب باشه کنار کتاب های کنکور و تست به سر شد ؛ سرشار از استرس و تنشهایعصبی ...
آیا دلت برای این چنین هیجده سالگی تنگ میشه ؟
- هرگز هرگز !
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۳ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
این دنیا به من یه داداش ک ۸ سال بزرگتر باشه بدهکاره .
یه روز دوچرخه سواری با هودی و بدون شال تو خیابونای شهر بدهکاره .
یکی از فانتزیام اینه ک داد بزنم . با تمام توانم .
اونقدی ک بعدش گلوم درد بگیره.
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۲ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
تنها تفاوتش اینه ک دیگه نمیتونم در جواب"خوبی؟" بگم نه ....
رف قاطی همون آدمایی ک بهشون میگم ممنون تو چطوری.
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۲ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
یکیم نیس باهاش درس بخونم☹💔
+مندلیف رو چطوری حفظ کنم!🙂
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۱ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
آخر من چ بگۅیم ڪہچہ آمد بہسࢪش
آخ از سࢪش...سࢪش
نیفتد چشݥ زینب بہ فرق پدࢪش ...
عࢪش لࢪزید از تڪبیࢪ علۍ!
داغداࢪفاطمہ!...راحت شدۍآخر عڵۍ؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۷:۳۱ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)