مامان الان گفت فردا علی و داداشش اینا میان
من چ بپرسم از بچه؟ هرکدومتون ی سئوال بگید:
+اون ویسی ک علی گفت ناناز شلوار پلنگی پاشه رو واسه علیرضا و داداشم گذاشتم ..دوتاییشون یه جوری پاره شدن از خنده نمیشد جمعشون کرد:
+دیروز داداشم ژل آورد گفت بشین موهاتو درست کنم .... (:
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۳ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
امشب رفتیم خونه مادرجون
سفره افطار رو چیدیم و خلاااصه((:
نشستیم داشتیم افطار میکردیم ک فاطمهزهرا دخترعمم ۷ سالشه پرسید
زهرا تو موهاتو کوتاه کردی؟
با خنده گفتم فقط فاطمهزهرا متوجه شد
مادرجون ک کنارم نشسته بود با تعجب منو داد جلو نگاه کرد پشتمو یهو محکم زد تو بازوم:
میگف چرا کوتااه کردی موهاتو خیلی دوست داشتم من
مامان:محکم تر بزنین مادر
مادرجون یکی دیگه زد ب بازوم و با خنده بحثو ادامه دادیم ...
عکس العمل همه عجیب بود چون بعد از ۷ سالگیم دیگه کوتاه نکرده بودم موهامو
+احساس میکنم دیگه شورش داره درمیاد از بس از موهام حرف زدم-_- ولی باید بنویسم ک بمونه
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۲ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
بقیه:۶+۹=۱۵
من: خب اگر ۶-۱=۵ باشه ۹+۱=۱۰ پس ۱۰+۵=۱۵:|
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۲ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
تولدت مبارک داداش ابراهیم:)
مرسی ک هستی♡(:
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۱ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
همیشه ی همیشه ی همیشه متنفر بودم از اونایی ک الکی فاز دپ میگیرن
چون نمیدونن فاز دپ چیه
میگن بدبختن ولی بدبخت ندیدن
حالم ازاینجور آدما بهم میخوره .
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۱ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
با بغض و لبای اوزیون مینویسم
جانوری به نام .... نوعی سختپوست خشکی زی است
اشکامو پاک میکنم دنبال جوابش میگردم میبینم جوابش"خرخاکی" عه
تک خنده ای میزنم دوباره برمیگردم ب موضع قبلیم :
یکمی شیش و هشت میزنم اینروزا
من خوبم
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۰ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
از عصبانیت بدم میاد
ولی درگیرشم
موقعایی ک عصبانی میشم نمیفهمم چیکار میکنم فقط میلرزم ب خودم و
هرچی تو دلمه با داد و گریه میگم
برامم مهم نیس کی جلومه
ازاین عادت بدم میاد
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۴۰ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
دارم بزرگ میشم و این تحول رو حس میکنم تو خودم
اونقدری ک حس میکنم از منی ک پست قبلو نوشتم فاصله گرفتم
دارم ثانیه به ثانیه بزرگ میشم نه روز به روز یا ماه به ماه ...
نه من دلم نمیخواد بزرگ بشم
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۳۹ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)
از یه چیزایی دلخورم ک حتی با فکر کردن بهشونم خندم میگیره
مهم اون چیزا نیستن
مهم اون افرادیه ک اینارو بوجود آوردن
خیلی بیش از حد مسخرس و کوچیک دلایلش
اونقدری ک به یکی بدم میخنده میگه واقعا همچین چیزایی تورو درگیر کرده؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت:
۰۹:۰۶:۳۹ توسط:حسن موضوع:
نظرات (0)