بک لینک -

سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار

 ریوایس ریوایس .

ریوایس

توهین به رسول‌الله (ص) در غرب و ضربه به دموکراسی در شرق - زیبا کلام-

دموکراتیک‌ترین کشورهای اسلامی از منظر دموکراسی به ترکیه، پاکستان، اندونزی، مالزی و تا حدودی بنگلادش محدود می‌شود که البته حضور دموکراسی در پاکستان و بنگلادش هم به سوابق دوران استعمار بازمی‌گردد. سایر کشورهای مسلمان را خیلی نمی‌توان در جدول «لیگ دموکراسی‌خواهی» در مراتب بالایی قرار داد. توهین به مقدسات مسلمانان و به دنبال آن تظاهرات و درگیری‌هایی که به وجود می‌آید در حقیقت برای دموکراسی در این کشورها چندان پدیده مبارکی نیست. اولین و مهم‌ترین پیامد این حوادث این است که در واکنش به "توهین" به مقدسات مسلمانان، نیروها و جریانات تندرو که در کشورهای اسلامی هستند، دست بالا را پیدا می‌کنند. آنها هستند که به تلافی و اعتراض و قهر به خیابان‌ها می‌آیند، تظاهرات برپا می‌کنند، به سفارت امریکا یا سایر موسسات غربی حمله می‌برند، خواهان ضربه زدن به غرب و غربی‌ها می‌شوند، خواهان قطع رابطه با امریکا می‌شوند و قس علیهذا. به عبارت دیگر در جریان اعتراض به توهین به مقدسات اسلامی همواره نیروهای رادیکال و اصولگرایی که خیلی ارزش و اهمیتی برای مفاهیمی همچون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر قائل نیستند جلودار اعتراضات می‌شوند. نکته دوم بیشتر مربوط به اعتراضات در ایران می‌شود. اگر یک نفر ظرف چند هفته گذشته از کره‌ای دیگری به کره زمین می‌آمد حیرت می‌کرد. در تمامی کشورهای اسلامی دیگر این مردم هستند که اعتراض می‌کنند، به خیابان‌ها می‌ریزند و در مقابل، حکومت‌هایشان هستند که سعی می‌کنند مردم را آرام کنند و به موضوع به شکلی فیصله دهند. در این میان فقط یک استثنا وجود دارد که آن هم در کشور ایران است. آن مریخی شگفت‌زده می‌شد چون در ایران بر خلاف تمامی کشورهای اسلامی دیگر مردم به موضوع کاری ندارند و سرشان به گریبان زندگی خودشان است. در مقابل دولت ایران و نهادها و مراجع حکومتی به همراه صاحب‌نظران دولتی هستند که صدای اعتراضشان بلند است. درست برعکس جوامع و کشورهای اسلامی دیگر. در جوامع اسلامی دیگر حکومت‌ها می‌خواهند غائله هرچه زودتر پایان یابد اما مردمانشان دست‌بردار نیستند اما در ایران مردم خیلی کاری ندارند و برعکس این مراجع دولتی و حکومتی هستند که دست‌بردار نیستند و نمی‌خواهند غائله فیصله پیدا کند. در حقیقت توهین به مقدسات برای مقامات و صاحب‌نظران دولتی در ایران و جریانات رادیکال اسلام‌گرا در کشورهای اسلامی، بهانه و دستاویز خوبی می‌شود که به بنیان‌های سیاسی، فکری و فلسفی غرب حمله ببرند و برای طرفداران و پیروانشان آزادی بیان و آزادی عقیده را به توهین به مقدسات دینی تقلیل دهند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۳۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

چرا ایران از نوبل ادبیات بی‌نصیب مانده است؟

همدان‌پیام: در نشست «عصر روشن»، جایزه‌ نوبل ادبیات و دلایل تعلق نگرفتن این جایزه به نویسندگان و شاعران ایرانی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.  جایزه نوبل معتبرترین جایزه‌ ادبی دنیاست و در عین حال، گاهی معرفی برخی نویسنده‌ها به عنوان برنده، به این جایزه اعتبار بخشیده، چنان‌که وقتی در سال 2010 ماریو بارگاس یوسا برنده‌ این جایزه شد، گفته شد که این انتخاب، اعتبار را به جایزه‌ نوبل بازگرداند.  جایزه‌ نوبل ادبیات از سال 1991 تا امروز 111 دوره برگزار شده است. از مجموع 106 نویسنده‌ برنده‌ این جایزه تنها 27 نفر غیر اروپایی بوده‌اند و جالب‌تر آن ‌که سهم کشور کم‌جمعیت سوئد که تاکنون 8 برنده داشته، از کل کشور‌های قاره‌ آسیا با 5 برنده بیش‌تر بوده است. در میان کشور‌های برنده‌ نوبل، فرانسه با 15 برگزیده حرف اول را می‌زند، بعد از آن، آمریکا و انگلستان هر یک با 10 نویسنده و آلمان و سوئد هر کدام با 8 نویسنده قرار دارند.  اولین آسیایی برنده‌ نوبل ادبی، رابیندرانات تاگور، شاعر و نویسنده‌ هندی، بود و بعد از او، نویسندگانی از هند و چین و دو نویسنده از ژاپن برنده‌ این جایزه شدند. از 108 نویسنده‌ برنده‌ نوبل ادبی، 96 برنده، مرد و 12 برنده، زن بوده‌اند. اسامی کاندیداهای جایزه‌ نوبل دست کم برای 50 سال مخفی می‌ماند. جوان‌ترین برنده‌ نوبل ادبیات 42 سال و مسن‌ترین برنده 88 سال سن داشته است. از نکات دیگر این‌که بوریس پاسترناک تحت تأثیر فشار مقامات شوروی سابق، این جایزه را نگرفت و ژان پل سارتر به دلیل اعتقاد نداشتن به هیچ جایزه‌ رسمی، دریافت این جایزه را رد کرد. همچنین به عقیده‌ بسیاری، شگفت‌انگیزترین انتخاب جایزه‌ نوبل ادبی، وینستون چرچیل بوده است. گفته می‌شود کسی می‌تواند برنده‌ این جایزه شود که دست کم دو بار در فهرست نامزد‌ها بوده باشد.لئو تولستوی، ولادیمیر ناباکوف، مارسل پورست، ازرا پاوند، توماس هاردی، آنتوان چخوف، مارک تواین، هنریک ایبسن، جیمز جویس، امیل زولا، خورخه لوییس بورخس و کارلوس فوئنتس از جمله نویسندگان بزرگی هستند که جایزه‌ نوبل نگرفتند.چرا نویسندگان و شاعران کشور ما تا کنون موفق به دریافت این جایزه نشده‌اند؟  یکی از شرایط اولیه‌ای که نویسنده‌ برنده‌ جایزه نوبل باید داشته باشد، این است که آثار او به زبان سوئدی ترجمه شده باشد، اما از میان آثار ادبی کشور ما تنها شنیده‌ام «بوف کور» و نوشته‌های هوشنگ مرادی کرمانی به سوئدی ترجمه شده و بخش بزرگی از آثار کشور ما ترجمه نشده‌اند.  اصلی‌ترین موضوع در این بحث این است که ما در ایران نویسنده‌ حرفه‌ا‌ی نداریم و نوشتن برای نویسندگان ما جنبه‌ تفننی دارد. تعداد نویسندگان حرفه‌‌ای ما که از این راه روزگار می‌گذرانند، از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی‌کند. وقتی نویسندگی تفننی باشد، ادبیات نمی‌تواند به شکل جدی پدید بیاید. آثار ادبی در حد نوبل با وقت گذاشتن‌های تفننی پدید نمی‌آیند. تمام نویسندگانی که نوبل گرفته‌اند و نویسندگان بزرگی که نوبل نگرفته‌اند، کسانی بوده‌اند که عمرشان را صرف ادبیات کرده‌اند. با این‌که در اداره و شرکتی کار کرد، نمی‌توان نویسنده‌ حرفه‌‌ای بود.  گواه این حرف، تعداد آثار نویسندگان ماست. کدام نویسنده‌ ما آثارش از 10 اثر تجاوز می‌کند؟ کمیت معیار نیست. اما با احتساب احتمالات هم هرچه کمیت بیشتر باشد، احتمال این‌که آثار باکیفیت از آن دربیابد، بیشتر است.  البته گفته می‌شود اگر نویسنده‌ای مورد توجه آکادمی نوبل باشد و آثارش به سوئدی ترجمه نشده باشد، می‌خواهند که کارهایش ترجمه شود.  در سال‌های اخیر در ادبیات‌مان نمونه‌های خوبی را می‌بینیم. اما ما همیشه پشت اسب سوار بوده‌ایم. در حال حاضر کدام نویسنده‌ ما فراغت دارد که بتواند زمان طولانی بنویسد و اثرش را منتشر کند؟ ما نویسندگانی را می‌بینیم که طرح چند رمان را دارند، اما نمی‌توانند آن را بنویسند.  حوزه‌ زبان ما محدود است. رمانی که نجیب محفوظ در مصر بنویسد، در کشورهای عرب‌زبان دیگر خوانده می‌شود و بدون این‌که از صافی ترجمه بگذرد، از هم تغذیه می‌کنند. در آمریکای لاتین هم گستره بزرگ‌تر است. این کشورها تبادل فرهنگی دارند. برخی کشورها مستعمره بوده‌اند و در عین بلایای استعمار، روابط بیشتری داشته‌اند. اما ایران یک کشور است. ما فکر می‌کردیم بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، چند کشور را در کنار خودمان داریم، اما این‌طور نشد. ما ندیده‌ایم در ایران رمانی منتشر شود و در افغانستان و تاجیکستان خوانده شود. زبان فارسی در این محدوده مانده و به هیچ جا نرفته است. مترجم داخلی هم نمی‌تواند ترجمه کند. باید آثار به گونه‌ای باشد که نویسنده‌ غربی جذبش شود و آن را به زبان مادری‌اش ترجمه کند. کسی که در این کشور ترجمه کند، ترجمه‌اش جاندار نخواهد بود.  در شرایطی که گفته شود، این را بنویس و این را ننویس، رمان رشد نمی‌کند. ما تا آمدیم به خودمان بجنبیم، مشروطه پیش آمد و بعد اتفاقات دیگر. این فراغت خاطر کجا برای نویسنده فراهم می‌شود که بنویسد؟ همین‌قدر هم که نوشته می‌شود، نمونه‌های خوب و برجسته‌ای دارد و ما امیدواری داریم. می‌گویند کسی که درد زایمان دارد، زیر سنگ هم شده، می‌زاید. هنر همین است. دست‌نوشته‌ها نمی‌میرند.    معمولا گفته می‌شود اسامی اهل قلمی چون احمد شاملو و محمود دولت‌آبادی به عنوان نامزدهای دریافت جایزه‌ نوبل ادبیات مطرح بوده، در حالی‌که گفته می‌شود اسامی نامزدهای نوبل مخفی است.  حیطه‌ رواج زبان ترکی بیش از فارسی نیست. ترکی نه زبان بین‌المللی است و نه صحبت‌کنندگانی بیش از فارسی دارد. اما جایگاهی دارد که دو برنده‌ نوبل دارد. ولی باید دید این تفاوت کجاست؟ یکی حجم مطالعه است که حجم مطالعه در ترکیه بسیار بیشتر است و تیراژ کتاب‌ها در آن‌جا خیلی بیشتر است. در حالی‌ که جمعیت ترکیه خیلی کمتر از ماست. موضوع دیگر، کپی‌رایت است.ما برای این‌که ادبیات کشورمان در سطح جهان مطرح شود، باید یک رابطه‎ قانونی با ادبیات جهان داشته باشیم. ما در رابطه با کپی‌رایت، دزد دریایی محسوب می‌شویم و تا زمانی که به مایملک ادبی سایر کشورها احترام نگذاریم، نمی‌توانیم جواز ورود و ویزای ورود به ادبیات بین‌المللی را بیابیم.  کپی‌رایت برای ما با توجه به تیراژ کم آثار در کشور، هزینه‌ ناچیزی دارد. اما همین که این قانون را به رسمیت بشناسیم، قضیه درست می‌شود. ما با این روش کنونی نمی‌توانیم وارد بازار و نمایشگاه‌های بین‌المللی شویم.  ترکیه حوزه‌ زبانی محدودی دارد، اما در دهه‌های اخیر، این کشور نقش مهمی بازی کرده است. تفاوت دیگر، بحث ممیزی است که کشور ترکیه با آن مواجه نیست و این عوامل مؤثر است. تقریبا از گذشته در دانشگاه‌های معتبر دنیا چون ییل و سوربن و دانشگاه‌های اروپای شرقی، کرسی‌های زبان فارسی وجود داشته و تزهایی درباره‌ ادبیات معاصر ما نوشته شده است و این‌گونه نیست که توانایی ترجمه در خارج نباشد، اما باید آثار فارسی از نظر آن‌ها مخاطب داشته باشد تا از سوی آن‌ها ترجمه شود.  هیچ جایزه‌ای در جهان نیست که بتواند همه را راضی کند، «سنگ صبور» عتیق رحیمی از نظر من در پلاتش ایراد اساسی دارد و من تعجب می‌کنم چطور جایزه «گنکور» را گرفت، در حالی‌که جایزه «گنکور» را یکی از کم‌شائبه‌ترین جایزه‌های جهان می‌دانند. گاهی وقت‌ها شائبه‌ سیاسی بودن را به نوبل هم نسبت می‌دهند. امسال هم ممکن است به دلیل شرایط سوریه، آدونیس این جایزه را بگیرد. اما ما به هر حال، این‌جا بی‌اطلاع هستیم. هیأت داوری نوبل هم هرگز رو نشده است و گزینه‌ برگزیده هرگز تا زمان اعلام سخن‌گو بروز داده نمی‌شود. هر سال برخی گزینه‌ها به عنوان گزینه‌های نوبل مطرح هستند، اما گاه اسمی درمی‌آید که من مترجم آن را نمی‌شناسم. من چند شعر از آدونیس را خوانده‌ام، یا از هاروکی موراکامی ترجمه کرده‌ام و همین‌ها را از نویسندگان زنده‌ دنیا می‌شناسم و فکر می‌کنم همین‌ها باید جایزه بگیرند. اما نویسندگان دیگری هم هستند. اگرچه از نظر من در هیچ جای دنیا جایزه‌های ادبی خارج از انتقاد نیستند. اما به هر حال، وجود چنین نهادی سودمند است.

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۲۷ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

شرط‌ گذاری برای آزادی گروگان‌های ایرانی در سوریه

 یکی از فرماندهان شورشیان در سوریه گفت که اگر ارتش سوریه از منطقه الغوطه در شرق سوریه عقب‌نشینی کند، ایرانیان گروگان گرفته شده در سوریه زنده خواهند ماند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۲۳ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

تفاوت شور ایرانی با شورعرب(مقام صبا در قرائت قرآن) که در دل موسیقی ایران نهفته است:

شورفارسی؛ شور حتی معنی عجیبی هم دارد و حالت های مختلفی را بیان میکند، برای مثال؛ نمک را میگویند شور است، در مداحی میگویند شور بگیرکه حالت ریتمیک دارد و سینه زدن تند را ایجاد میکند و مداح هم حالت تصنیف مانندی را میخواند، مثلی داریم که میگویند شورش را درآورده ای، یا شور و مشورت، یا میگویند فلانی سلحشور است، یا دلم شور میزند، یا فلانی شور جوانی دارد، یا شور و شرّ،  آشوب و غوغا همگی به یک معنا (شوری عظیم به پا شد- در تاریخ بیهقی) راه افتاد، یا جمعیت را شورگرفته بودیا در کلمات قالی شور، مرده شور، روشور، سرشور همگی شورها به معنی شوینده؛ ولی هیچکدام از اینها ربطی به دستگاه شور ندارند و نمک و شوری دستگاه شور را ایجاد نمیکنند یا اصلا دستگاه شور، مزه ی شور ندارد، یک حس است، یک حالت عجیبی دارد از مزه ها هم بالاتر است و هر 4 مزه را با خود دارد. شورگسترده ترین مقام موسیقی ایرانی است با فرزندانش. برای مثال تصنیف یاد ایام استاد که با گوشه سلمک شروع میشود در شور است و به قول اساتید هر ایرانی وقتی زمزمه میکند در مقام شور است اما شور عرب؛ این شور در موسیقی عرب و قرآنی همان مقام صبا است. صبا یا شور عرب یک ربع پرده بیشتر از شور فارسی دارد و حالت غمناکی آن زیاد است. در نمونه های فارسی آن یک تصنیف آقای افتخاری می خواند با این عنوان: این همه آشفته حالی  این همه نازک خیالی ای سیه چشم ای سیه مو از تو دارم از تو دارم؛ حالت صبا را ایجاد میکند یا آقای ایرج خواننده ی شهیر ایران یک تصنیف دارد به اسم من یه پرندم آرزو دارم  آن هم در صبا است، درست است شاد به نظر میرسد ولی تهش غمی دارد که دور از جان پدر آدم را درمیاورد ، یا سید جلال الدین محمدیان در شیرین شیرینه ایتدای درآمد و آواز یا خود خانم هایده در شیرین شیرینه و آقای معین با ریتم تند تری آرزو داشتم آرزو داشتم یار من تو باشی چراغ شام تار من تو باشی یا باز ایشان در دلبرم دلبر خانه خراب کرد باز مقام صبا در عربی است . در مداحی ها هم نمونه های زیادی داریم مثلن در شهادت حضرت فاطمه (ص) چیزهایی که محمد طاهری خوانده است یا در شهادت امام حسن مجتبا (ع) -مدینه غریبم مدینه غریبم امان الامان- همه در مقام صبا عرب هستند. در تلاوتهای قرآنی هم استاد مصطفا اسماعیل بعد از نیم ساعت بیات خواندند گذری به صبا می زند ولی استادی چون شحات انور بعد از بیات وارد رست میشود. در ضمن در ردیف های بیات عرب یا مقام بیات قرآن ردیفی داریم به نام بیات شوری که در دل آن هم شور نهفته است.  با کمک استاد بهشتی پور خط سیر نُت شور فارسی و عرب را بنگریم:

 la  si koron   do  re  mi  fa  sol  la: شور فارسی

 la  si koron  do    re koron  mi fa  sol  la  : شور عرب (مقام صبا)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۲۲ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

زبان و مردم سنندج ، جاده همدان به سنندج

به نام خدا

از همدان که به سوی کردستان رهسپار میشوی به این فکر می افتی که شهرهای غربی چقدر مظلوم افتاده اند و از همه بدتر کمتر به آنها بودجه تعلق گرفته است؟ راه در حدود 160 کیلومتر است. «بلاغ»های زیادی بر سر راه قرار دارند، داشبلاغ ، آقبلاغ، قشلاغ و... روستای «همه کسی» قبلن آباد تر بود اینبار که از کنارش رد شدم چقدر کهنه شده بود. صالح آباد هم با ماشین های سنگینش، چند سال پیش برای مسابقه به آنجا رفتم و گوشم شکست. قروه را که عبور میکنی سادگی هم با خودش شروع میشود، لهجه دیگر تغییر کرده، دیگر واوها مثل عرب ها ادا میشود (دهن غنچه میشود) وقتی به دهگلان میرسی ورودی شهر چقدر دلباز است از این شهر خوشم میاید، وقتی ماشین را در ابتدای شهر گاز میزنی و خلوت است آدمیزاد کیف میکند. در جایگاه سوخت گیری پسر 30 ساله ی معلولی بود که عطر میفروخت و چه عطرهای خوشبویی. ازش عطری به قیمت 1200 تومن خریدم. وقتی وارد گردنه های ابتدای شهر سنندج میشوی برای اولین بار خوف عجیبی انسان را میگیرد ، دره های عمیق و وجود 5 تونل ، شهر زیر پاهایت است، و مردمانی مهربان منتظر تو. زبانشان کردی است دیگر به عربی دارد نزدیک میشود مخصوصن حالت دهن در تلفظ حروف. وقتی آدرس می پرسی هم تحویلت میگیرند و میگویند خوش آمدی. بالاتر از بازار تاناکرا فروش ها یک قصاب سوپر گوشت سالار بود که وقتی آدرس از او پرسیدم با کروکی روی کاغذ برایم نوشت و کلی قربان صدقمان رفت و گفت از کجایی؟ گفتم از ملایر و... مردمان سنندج ساده ، بی ریا و مهربانند و آنان را دوست دارم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۲۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

غزل سعدی

زهی سعادت من کِم تو آمدی به سلام             خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام

قیام خواستمت کرد عقل می‌گوید                    مکن که شرط ادب نیست پیش سرو قیام

اگر کساد شکر بایدت دهن بگشای                    ورت خجالت سرو آرزو کند بخرام

تو آفتاب منیری و دیگران انجم                           تو روح پاکی و ابنای روزگار اجسام

اگر تو آدمیی اعتقاد من اینست                        که دیگران همه نقشند بر در حمام

تُنُک مپوش که اندام‌های سیمینت                     درون جامه پدیدست چون گلاب از جام

از اتفاق چه خوشتر بود میان دو دوست                درون پیرهنی چون دو مغز یک بادام

سماع اهل دل آواز ناله سعدیست                      چه جای زمزمه عندلیب و سجع حمام

در این سماع همه ساقیان شاهد روی                بر این شراب همه صوفیان دردآشام



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۲۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

مجمع قاریان

به نام خدا

هفتمین مجمع قاریان با قرائت آقای علی سیف و آقای وحید نظری از کرمانشاه دنبال شد. شهاب جلیلوند هم در آنجا دیدم خوش تیپ و مغرور . قاری خوبی است یکبار با هم به تهران به مسابقات قرآن رفتیم. با آقای جهان آرا گرم صحبت شد. شام  را با استاد طاهری در یک سینی خوردیم و کلی صفا کردیم و گفت تازه اول راهی و من به خودم امیدوار شدم. استاد دهقان هم خواند دو نکته برای استاد کنار گذاشتم. آقای صدیق هم صحبت کرد و یک عبارت خنده دار و مورد دار از کلماتش ادا شد که تا آخر جلسه من خندیدم. مجمع خیلی عالی و خوبی است و جزو عمر انسان اصلا حساب نمیشود. آقای رستنده هم بود و کلی زحمت میکشید برای قرائت استان همدان. این مجمع به امید خدا راهیست برای تلاوت های برتر و عالی در شهر همدان.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۹ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

هفتمین همایش مجمع اساتید قاریان و حافظان قرآن همدان

هفتمین همایش مجمع اساتید قاریان و حافظان قرآن به مناسبت میلاد مسعود امام رضا (ع) روز چهارشنبه 5 مهر در حسینیه امامزاده یحیا  با اقامه نماز مغرب و عشاء برگزار میشود. همینکه آدمیزاد اساتید را میبیند و تنش به تن آنها میخورد تا چند روزی بدنمان گرم میشود و خوب تمرین میکنیم . امید این را داریم که انسان همیشه گرم بماند ( ولی برخی از بازارها هیچ وقت گرم نماند). چند نفر از اساتید همدانی.

استاد حسین دهقان: محل کار (مغازه) محفل نور خیابان تختی همدان- محضر گرم و نشاط بخشی دارند. یکبار از تلاوت های ترتیل استاد شحات انور و قرائت های ایشان 72 نکته را یادداشت کرده بودند و با کمک دکتر فریدونی به عربی ترجمه کرده بودند و به ایشان رسانده بودند. مرحوم شحات هم از این کار بسیار خوشحال شده بودند و لوح سپاس و قدردانی برای استاد فرستاده بودند. این نکته هم تواضع استاد شحات انور را میرساند و هم تواضع استاد دهقان که هرگز این مطلب را برای کسی در جمع مطرح نمیکند و برای یکسری از دوستان خاص این موضوع را بیان میکنند. ایشان در ایام جوانی در چپرخانه(چاپار خانه)ی همدان در فضای آکنده از روغن و ماشین گرفتار بودند، رفتار چپر خانه ای ، فحش های چپر خانه ای ، در این فضا استاد کارهای قرآنی خود را ادامه دادند تا امروز که فضای از قرآن و نوارهای قرآنی را در خیابان تختی گرد آورده اند و در دسترس مشتاقان قرار میدهند. تقریبا تا جایی که بنده در خاطرم است از سال 69 در خیابان تختی مستقر هستند. اولین بار در سال 70 یک عکس امام که در ایران نادر است از ایشان به همراه همشیره گرفتیم.

غلامحسین فرهادی مژده: استاد این روزها بیشتر در نخ تفسیر است تا قرائت . هرچند ایشان را به قرائت و تلاوت بیشتر میشناسند. عبدالباسط خوان قدری است. ایشان را شخصن دوست دارم. با آواز ایرانی هم آشنا است. یکبار درنمازجمعه با زبان کودکی به ایشان گفتم استاد برای ابوعطا یک نمونه مثال بگید.گفت:دل بردی از من به یغما ، ای ترک غارت گر من و... مسعود .... از حافظان همدانی میگفت: در مسابقات چند سال پیش استاد فرهادی یک اعرابی می افتد و از دور مسابقات حذف میشود و از آن زمان به بعد در مسابقات شرکت نمی کند. یک دوره 6 ماهه در سازمان تبلیغات دوره مدرس معلم قرآنی را گذراندم و بسیار مستفیذ گشتم. ایشان از کارمندان سازمان دارالقران همدان می باشد. پدر میگفت: استاد فرهادی در دهه 60 و 70 آنقدر به موسیقی(قرانی و فارسی) علاقه داشت که برخی از سئوالات موسیقی خود را با من در میان می گذاشت و ....

علیرضا علیزاده: نظامی و خنده رو- جوانان و قاریان همدانی در دهه 70 و 80 در کنار او بوده اند. پسر حاج آقا علیزاده یعنی محمد جواد علیزاده حافظ کل قرآن. همیشه خود و خانواده را وقف قرآن کرده اند.

حاج احمد طاهری(حافظ کل و آشنا با تکنیک های موسیقی ایرانی که قبلن به معرفی این بزرگ مرد پرداخته ام.)

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۸ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

درخت سنجد و گیاه تریاک( در باغ های ایرانی)

به نام خدا

وقتی از جاده های ایران با ماشین عبور میکنی در داخل بیابان ها و کویرها درختانی را لخت و عریان با تعدادی برگ میبینیم در کنار اغلب آنها جوی آبی هم روان است که البته خشک هم شده است. اینها اکثرا همان درختان سنجد با ثمرات قهوه ای رنگ خودشان است. مردمان معاصر کمتر به ویژگی های آنها پی برده اند. از خواص میو های آن که بگذریم یکی از اقوام از پیرمردی روایت میکرد که  در جواب شخصی که گفته بود مردم قدیم دیوانه بوده اند که این درختان به درد نخور را در  کنار باغات کاشته اند گفته بود ؛ این درختان سنجد گازی یا حالا ترشحاتی از خود دارند که باعث کشتن یکسری از حشرات میشود و آسیب کمتری به باغات میرسد و قدما در کنار اکثر باغ های ایرانی خصوصا غرب ایران از این نوع درخت کاشته اند. و کار به جایی انجام داده اند.

گیاه (یا گل) تریاک

در ایام گذشته - پهلوی اول- در کنار مزرعه های گندم و جو یک قطعه زمین هم اختصاص به کاشت گیاه تریاک میشد . دو هدف را داشتند 1- استفاده از محصول؟ آن ،که ملت دم و دودی بگیرند؟ 2- کشتن هرگونه حشره موذی و کشتن سن در مزرعه گندم که مثل این روزها نبود که هرچه ماده ی شیمیایی بزنی باز هم حشرات موذی کشته نمیشوند. این هم خاصیت تریاک که اسمش بد در رفته

این دو مورد را بنده از پیران قوم شنیدم و به نظر هم علمی باشد. به هر روی قدیمی ها هر چه گفته اند درست بوده است.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۷ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)

کتاب جدال با سعدی در عصر تجدد

به نام خدا

به تازگی کتاب "جدال با سعدی در عصر تجدد" تالیف و تدوین آقای کامیار عابدی به همت مرکز سعدی شناسی منتشر شده است. موضوع این کتاب، بحث ها و جدل های مختلفی است که از نیمه دوم سده نوزدهم میلادی تا اواخر سده بیستم میلادی و حتی در دهه نخست سده بعد درباره سعدی درگرفته و شامل نقدها و پاسخ هایی است که به منتقدان سعدی ارائه شده است.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۵:۱۷ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)