ریوایس

پسرخالم ۴ سالشه دارم باهاش حرف میزنم فیلم بگیرم بفرستم واسه یه مسابقه  

من:علی‌جون!؟ چ حیوونیو دوس داری؟ 

علی:پلنگ

من:چرا؟

علی:چون تو شبیهشی:

[ی لبخند کج و کوله میزند]

خب  کات از اول

من:علی جون چ حیوونیو دوس داری!؟

علی میخنده میگه:اوووومممم ببر 

میگم چرا؟

میگه چون مامان شبیه ببره:/

خب اینم کات از اول

من:علی؟ بابا شبیه چیه؟

علی:رنگین کمون(:

[وی ذوق گرد که یه جواب درست حسابی داد]

من با خوشحالی: خبببب من شبیه چیم؟؟

علی:شما شبیه پلنگی دیگه یه بار گفتم که!

[لعنتی از پلنگ بکش بیرون]

من:خب من شبیه کدوم کارتونم!؟

علی:شما شبیه پاتریکی(:

من:دوس داری  برای بابا چی بخری روز پدر؟

علی با یه ذوقی میگه:شرت:

چقد بهش گفتم بگو جوراب: پونصد بار بهش تاکید کردم بگو میخوام جوراب بخرم برای بابا 

یه فیلم دیگه گرفتم تا اخرین سئوال داشت خوب پیش میرفت من ذوق مرگ شدم ک بلاخره تموم شد 

که یهو برداشت گفت (نانا شما شلوار پلنگی پات کردی!؟((((:

*به من میگه نانا

از آخرم فیلمو نفرستادم ب مسابقهه بیشتر مایه ابروریزی بود جوابای این بچه:|

نزدیک یک ساعتو نیم ما درگیر فیلم علی  بودیم از اخرم نشد ک نشد

+چ سئوالایی ازش بپرسم ک جوابای باحال بده!؟بگید تو کامنتا(: 

ازش ویس میگیرم سئوالاتونو میپرسم میذارم وبلاگ