ریوایس ریوایس .

ریوایس

بد قلق شدن.

به نام خدا

تقریبا یک ماه پیش بود که آقای به یاوریان(«حجت یاوریان» مردی است از بهادربیگ همدان که تقریبا هر روز به مدت هشت ساعت و معادل پنج سال تمام مرا میبیند و در کنار هم هستیم و مرد بسیار شریف، خوب، کارگشا، با نشاط، خانواده دوست و کلا دسته گلیست و از اذیت ها و آزار من هرگز لب به سخن نمیگشاید.) گفتم: نمیدانم چرا بدقلق و ناکوک شده ام.... نمیدانم از چربی است یا چیز دیگری. گفت: گمان میکنم «افزایش سن» باشد. همین جمله عمو حجت به اندازه چندین کتاب برایم مفید و پر بهره بود. در واقع او مرا نصیحت کرد... ایشان اولین کسی بود که به من گفت دیگر داری «سن بالا» میشوی. تا حالا خیال میکردم همیشه جوان با نشاط، تخیلی و زیرک ، چارچول باز هستم ولی تلنگر عمو حاجی مرا برآن داشته که دیگر فرصت ها در حال رفتن و توشه ی ما برای جاهای دیگر خالی خالی. اصلا جمله عمو حجت اینقدر جالب بود که گفتن «سندت» رفته بالا با آن ته لهجه ترش مزه ترکی بسیار باصفا و رنگین بود. پس باید قدر فرصت ها را دانست... همیشه سال 64 شمسی آن هم مرداد بسیار عزیز، رفیق و البته خوش یمن بود ولی الان دیگر رنگ این برنامه ها هم عوض شده و اهداف مهمتری را باید رنگین کنیم.



برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۲۰:۲۴ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)