ریوایس ریوایس .

ریوایس

نوشته ای برای «سید مهدی مرتضوی همدانی» عزیزم.

اینکه یک انسان خیلی عادی و خیلی ساده و حتا خیلی کمترین، بخاهد الگوی دیگران باشد، اینکه انسان در تمامی دقایق معلوم نیست از کجا دارد می خورد و تمامی هم و غمش، اجرای فن های مختلف از جمله رکبی به نادوستان باشد، اینکه به برهه ای برسی که فقط می توانی خودت را نجات دهی و اصلن فکر تو به اطراف و پیرامون خودت نیست، اینکه سالهای سال گوشه ای از دلت سوخته ی سوخته باشد و هیچ گونه فکر و تصمیمی نتوانی بگیری، اینکه فقط و فقط برای دوستان یکدل و همراه زنده باشی و فقط امیدهایت آنان باشند، اینکه اصلن حال هیچ کس را نداشته باشی و فقط و فقط با دوستان خودت راحت باشی، ....

اینها را اینجا داشته باش حاج مهدی عزیز...

راستش را بخواهی آدمی زاد اصلن رفیق باز میشود. ولی وقتی پوزه ی انسان را به آخوری وصل میکنند وقتی دهنی را بخواهد بکشد، لب و لوچش پاره شده میشود... اصلن حال همدان و اهل همدان همین است. بخاهی از این جو خارج بشی باید بری بیرون ... بری به سبزه ها و دمن ها به جایی که کمتر دوستان را زیارت کنی.

آقا سید عزیز تو برای من اهل این دیار نیستی. تو بوهای تازه تری را برای من رقم زده ای. تو عاشق هستی و دوستان خودت را نیز عاشق می پنداری ولی ...



برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۲۰:۱۰ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)