ریوایس ریوایس .

ریوایس

برداشت های مختلف:

انسان اشیا گوناگون که میبیند یاد خیلی چیزهای می افتد. از جمله این موارد می توان به اینها اشاره کرد. بعضی اوقات خیلی چیزا میرود در ذهنم و بدجور پیله میکند. گاهی اوقات دست عموی خدا بیامرز که چقدر مهربان بود و یا ناخن های آن مرحوم. وقتی دست میبرد به انگور و به بچه ها تعارف میکرد. چقدر آدم اذیت میشود. وقتی فکر کنی ثروت عظیمی از دست داده ای و دیگر آن را نخواهی دید و به آن دست پیدا نمیکنی، آن وقت است که گریه راه نجات میشود. دیدن یک پیاده رو و یا یک جدول کنار خیابان، انسان را تا اعماق تاریخ و خاطراتی که داشته است فرو میبرد. چند روز پیش همین جور که در ژرف تاریخ فرو رفته بودم به یکبار یک سگ به طرفم حمله کرد، ناچار دیدم اگر من حمله نکنم او مرا گاز خواهد گرفت، پس به یکباره رشته افکار خود را پاره نموده و به سوی سگ حمله ور شده و وحشت را به جان دل آن حیوان انداختم. در طول این عمر بی برکت یکی از آرزو هایم بوسیدن دست پدر و مادر است. اما این امر هنوز میسر نشده است. نمیدانم غرور است(که نیست) یا خجالت. البته فکر میکنم مورد دوم باشد. احترام پدر و مادر واجب. بوسیدن پیشانی و دست آنها واجب. ولی نمیدانم چرا بدنم جلو نمیرود. توی جمع خجالت میکشم....



برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۹:۲۲ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)