ریوایس ریوایس .

ریوایس

جامی و سوگ نشستنش.

زیر گل تنگدل ای غنچـة رعنا چونی؟

بی تو ما غرقه به خونیم تو بی ما چونی؟

سلک جمعیت ما بی تو گسسته است ز هم

مـا که جمعیـم چنینیم تـو تنها چونـی؟

بر سر خاک توام ای که از این پیش مرا

بـوده ای تـاج سـر امروز ته پـا چونی؟

بی تو بر روی زمین تنگ شده بر من جای

تو که در زیرزمین ساخته ای جا چونی؟

مـی شـود دیـدة بینـا ز غبـاری تـیـره

زیـر خـاک آمده ای دیدة بینـا چونی؟

خورد غم های توام وه که خیال تو گهی

می نپرسـد که در این خوردن غم ها چونی؟

رو به صحرای عدم تاختی از شهر وجود

مـن از این شهر ملولم تو به صحرا چونی؟

 



برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۸:۴۳ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)