ریوایس ریوایس .

ریوایس

پنجشنبه 18 مهر 1392 خورشیدی؟ «پاییز»

به نام خدا

یادش بخیر قدیم ها یک برف و بارانی در این ایران می آمد؛ ولی خیر و برکت از همه چیز برگشته. دیروز چهارشنبه بعد از 17 روز از پاییز گذشتن بوی پاییز در همدان پیچیده بود. خوب میشد حسش کرد. پاییز با بادهای سردش با بوی دودهایی که از سوختن برگها و درخت هاست. این بوها همیشه برای من یاداور پاییز است یاداور حوادث و لحظه های با شکوه. از گرد و خاک همدان که گذشت و به قول علما 6 ماه خاک بر سر و 6 ماه گل(با کسره بر روی حرف گ) به سر است، چیزهای دیگری هم پاییز برای انسان دارد. 1 ساعت پیش در مراسم ختم عموی امیر حسین صادق قول بودم. در آن مراسم همان پیرمرد همیشگی را دیدم که در وسط مردادماه لباس زمستانی میپوشد (امان از پیری) ولی الان که هوا سرد شده باز همان لباس را پوشیده بود. چند تن از رفقای سنی مسلک هم در مراسم بودند و مداح با لسان ترکی و فارسی و لهجه های مختلف از شرارت خلفا با آب و تاب تعریف میکرد و هی این رفقا چپ چپ دوست مداح را دید میزدند و در ذهن خود خرخره ی (سیب آدمش) را میجویدند و من این دو گروه را نگاه میکردم و متحیر؟ که کدام درست میگن. یک نفر هم میوه را با تمام اشتها و مانند عزبان بر در حمام زنانه در حالی که روضه ی حضرت علی اصغر خوانده میشد میجوید و به هر چیزی که جلویش بود جز پوستی باقی نمیگذاشت. احسان به دو سال نزدیک میشود و تازه گارد کشتی را یاد گرفته. 



برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۷:۱۱ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)