ریوایس ریوایس .

ریوایس

جایگاه تحریر در آواز ایرانی

به نام خدا

این مقاله را بنده از سایت ایران صدا گرفتم و نمیدانم از کدام بزرگوار است ؛ به هر روی برای مطالعه بسیار در خور توجه .

جایگاه تحریر در آواز ایرانی:

گرداندن و غلت دادن صدا در گلو (حنجره) را تحریر گویند. به عبارت دیگر تحریر صوتی آهنگین را گویند که از عبور هوا و ارتعاش تارهای صوتی بوجود می آید و آوازخوان بدون تلفظ حرف و کلام، نغماتی را در حرکتی از حرکات الفبا ( اَ، اِ، اُ، آ، او، ای) می خواند. و یا اگر ساده تر بگوییم تحریر همانست که عوام (افرادی که از اصول و قوانین موسیقی بی اطلاعند)به آن چهچهه و یا زنگوله می گویند. جالب اینکه این افراد، توانایی و تسلط آوازخوان را با تحریر محک می زنند و هرچه مدت زمان اجرای تحریر بیشتر باشد خواننده را استادتر و مسلط تر می دانند، آنهم تحریرهایی که از تکرار یک نت با نت بالایی یا پایینی اش بوجود می آید و از لحاظ تکنیکی، فاقد ارزش است( در آوازهای اواخر گلپایگانی اینگونه تحریرها بیشتر به چشم می خورد.) برای اثبات این گفته شما آواز بلبل را بشنوید، هیچگاه در تحریرهایش حالت یکنواختی وجود ندارد. آوازی که هزاردستان سر میدهد از تحریرهای متنوع تشکیل یافته بدینصورت که در یک تحریر نزدیک به ده حالت مختلف را میتوان مشاهده کرد. خوانندگان قدیم سعی می نمودند به تحریر امکان بیشتر دهند. به همین جهت بلبل را سرمشق خود قرارداده و تنوع تحریر را از این پرنده خوش آهنگ آموخته اند. پس بایستی قبول کنیم که تحریر هر چقدر متنوع و دارای حالت مختلف باشد به زیبایی و قدرت آن افزوده خواهد شد.
تحریر از مختصات آواز ایرانی است و برای تزئین اشعاری که یک آوازخوان می خواند بکار میرود و همان نقش تذهیب حواشی یک اثر خوشنویسی را دارد. قوام موسیقی شرقی، خصوصا موسیقی سنتی ایرانی بستگی به انواع تحریرها دارد که در ذیل به آنها اشاره می کنیم. موسیقی بدون تحریر، آسان پسندی و عامیانه کردن آن است. تفاوت اساسی موسیقی اصیل با موسیقی ساده و سبک مبتذل، در داشتن تحریرهای طبیعی و موهبتی خوش انسان است که برای فراگیری دقیق آن باید سال ها زانوی شاگردی و تلمّذ زمین زد.
البته آوازخوانهایی هم بودند که در آوازشان از تحریر به مراتب کمتر استفاده کرده و بیشتر در آوازشان  تحریرهای دهنی بکار برده اند و بخوبی از عهده ی اجرای رموز و عملیات آواز برآمده اند. این شیوه ی آوازخوانی  در تعزیه خوانی کاربرد فراوان دارد و بسیار هم مورد پسند است .

 

انواع تحریر:


1- چکّشی : تحریری است که از تکرار یک نت با خودش ( برای مثال در تحریر گوشه ی زابل مشاهده می شود) یا با نتهای دیگر ( در تحریر نوروز در گوشه های راک به چشم می خورد) بوجود می آید که فاصله ی میان این تکرارها وجود دارد . این تحریر همانطور که از نامش پیداست همانند چکشی عمل می کند که بر چیزی کوبیده شود. بسیاری از آوازخوانان تحریر چکشی را اجرا کرده اند ولی این تحریررا بایستی از اقبال آذر و سید احمد خان شنید.

2- بلبلی : تحریری است که از تکرار یک نت با خودش یا با نتهای دیگر بوجود می آید که فاصله ی میان تکرار این نتها بسیارکم است. به عبارتی تحریر بلبلی همان اجرای سرعتی تحریر چکشی است. اقبال آذر- طاهرزاده و رضا قلی ظلـّی از این تحریر بیشتر و بهتر استفاده کرده اند.


3- زیر و رو : همانطوری که از اسمش پیداست این تحریر از تکرار نت اصلی با نت بالایی و یا نت پایینی خود بوجود می آید. صداهای با دانگ و گستره ی بالا با اجرای این نوع تحریر مناسبت بیشتری دارند. در آوازهای طاهرزاده این تحریر بیشتر به چشم می خورد.

تحریرهای« یکی دوتا، یکی سه تا و دوتاسه تا » همگی از نوع تحریر زیر و رو هستند.

4- غُنـّه : تحریرهایی که از بینی خارج می شود و شفافیت صدا بوسیله ی بینی، خفه یا کدر می شود. برای مثال تحریری که بر روی حرف « ای » شکل می گیرد از نوع تحریر غنـّه می باشد که اجرای این تحریر کمی مشکلتراست و تمرین بیشتری را می طلبد.

5- آکساندار ( آکسان به معنی سکوت ) : تحریری که دارای سکوت می باشد. نمونه ای بارز از این تحریر در کاست « نوا - اجرای استاد شجریان» - گوشه ی نغمه- قبل از شروع بیت « گفتی زخاک بیشترند اهل عشق من / از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم » اجرا شده است.

6- ضربی : تحریری است که نسبتا" به سایر تحریرها برتری دارد و دارای نظم و ترتیب خاص خود را دارد و آن ترتیب خاص، همان دارا بودن ضرب با متری مشخص ( غیر آزاد ) می باشد. این نوع تحریر به علت مشکل بودن، میان آوازخوانان چندان مرسوم نیست و شرایطی خاص برای اجرای این تحریر وجود دارد : 1- آشنایی کامل با اصول و قوانین ضرب -2- حنجره ی آوازخوان قدرت اجرای همه ی تحریرها را داشته باشد. -3- آشنایی آوازخوان با چهارمضرابها، رنگ ها و قطعات ضربی که توسط نوازندگان در دستگاهها و آوازها اجرا می شود. -4- تمرینات مداوم و تعلیم گرفتن از استاد آواز با صلاحیت و آشنا با اصول آواز .

برای مثال در تصنیف خزان عشق ( اجرای بدیع زاده) در بیت«تا کی بی تو بود/ از غم خون دل من»که با اجرای این تحریر بصورت « تاهاها که هِه هِی بی هی هی تو بود/اَ هَه هَز غَه هَه هَم خو هو هون دل من» خوانده شده است. در کارهای اخیر شهرام ناظری هم تحریرهای ضربی به چشم می خورد.

7- فلکی: در ساختار این تحریر آوازخوان سعی دارد چرخشهای ویژه ای را در پرده های مختلف با حالات مختلف، در تحریر و صدای خویش نمایان کند بدین صورت که گردشها و روند ملودیک آن شبیه چرخ دوّاری است که در گرداگرد آن، دنده هایی تعبیه شده و در هنگام گردش هر کدام از این دنده ها سبب تحریک نقطه ای شده و شکل تحریر را تنوع ببخشد.این نوع تحریر در آوازهای سبک اصفهان بیشتر به چشم می خورد.

تحریر فلکی را کُرکُری (مرغی است با آواز خاص خود که به مرغ مینا نیز شهرت دارد) و شاورک نیز می گویند.

8-  مقطـّع : تحریرهایی کوتاه و بریده بریده که غالبا" صداهایی با گستره ی کم ( معروف به دو دانگ ) با این نوع تحریر مناسبت دارند. عارف قزوینی در اجرای این تحریر مهارت داشته است.
9- هلهله : در میان زنجیره ی تحریرهای متنوع و با رجوع به شیوه ی کار آوازخوانان قدیمی( اقبال آذر، سید احمد خان، قلی خان شاهی، علی خان نائب السلطنه و...) نوعی تحریر به چشم می خورد که برای ساختار آن از ادوات تحریر نا مفهوم استفاده شده است، مانند : هارادای، هارالالا، هله له له، دادادادا، هِرله لِی و... که در اجرای اینگونه تحریرها، آوازخوان بیشتر تحت تأثیر احساسات و روحیه ی درونی خویش قرار گرفته و سعی بر آن دارد که تحریری را شکل دهد بدون اینکه به مفهوم کلمه بکار برده شده توجه داشته باشد.

10- خورده تحریر : به تحریرهای تزئینی که در آخر کلمات و جملات موسیقی برای اتمام ملودی بکار میرود، گفته می شود. این نوع تحریر را تمام آوازخوانان کم و بیش در آوازهای خود بکار برده اند.

ادوات تحریر:

1- حروف شش گانه مُصوّت ( اَ، اِ، اُ، آ، او، ای)که توسط آوازخوان در ابتدای شروع هر تحریر ادا می شود و تحریر بر اساس این حرکات به روند خود ادامه می دهد، بعنوان مثال تحریرهای: آهاهاها..، اُهُـ هُـ هُـ.. و...

2- کلماتی از قبیل: ای، امان، حبیب من، محبوب من، امیدمن، جانم و...که آوازخوان با سلیقه و مناسبت های ملودیک به شعر اضافه می نماید.لازم به ذکر است که برای زیبایی هرچه بیشتر آواز، بهتر است از این کلمات استفاده نشود ویا بسیار کم استفاده شود.از جمله کسانی که مخالف افزونهای شعری بود میتوان به استاد محمود کریمی اشاره کرد ولی در آوازهای اکثر آوازخوانان این کلمات به وفور دیده می شود.

نظریه هایی در رابطه با استفاده از کلمات فوق به هنگام اجرای تحریر:
-
احساسی شدن آواز و درآمدن آواز از حالت خشکی

-
در اکثر مواقع، حالت ملودی و نغمه با تمام شدن شعر به پایان نمی رسد و آوازخوان الزاما" به طرزی استادانه و بنا به سلیقه ی خود، با یکی از افزونهای شعری، ملودی خود را به پایان می رساند.



برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۱۴:۰۴ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)