ریوایس ریوایس .

ریوایس

حقیقت

امروز دیدم یه پسربچه از در بهداشت بدو بدو اومد بیرون 

مامانش میگه این از واکسن داره فرار میکنه 

نازی گف عه برو بزن درد نداره که 

پسره تخص سرشو بالا مینداخت میگف نه 

من حقیقتو بهش گفتم:) 

گفتم این دروغ میگه درد نداره کلی درد میگیره جاش دستتم نمیتونی تکون بدی تا چن روز

نازی یه چشم غره ای بهم رف بعد اینکه این حرفو زدم 

میگم ها؟ چرا ب چرا باید ب بچه دروغ بگم ؟😂

خیلی کیوت فرار میکرد🤣 

هی میرف برمیگشت ببینه کسی نیومده دنبالش

رف پشت ساختمون بهداشت قایم شد 

خواهرش دنبالش می اومد این بدوبدو میکرد 

رفتم اشغالمو بندازم تو سطل ک همونجایی بود این پسره قایم شده بود 

این ا دست منم فرار میکرد ک نگیرمش

میگفتم فرار نکن من خودیم😂



برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۹:۰۳ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)