ریوایس ریوایس .

ریوایس

امروز

لعنت بهت زهرا ک با دیدن یه چیز کوچیک طوری بهم ریختی ک

حانیه چنبار صدات زد نتونستی جوابشو بدی و زبونت نمیچرخید ک حرف بزنی 

من خیلی حسودم !

دوست ندارم دوستام و اوناهایی ک دوسشون دارمو با کسی تقسیم کنم)):

حتی مجازیش): 

حتی تویی ک میگی ینی منظورش با منم هس  ...  

فقط میبینم بغض میکنم صدام میلرزه ولی ادامه میدم .طوری ک انگار هیچی نشده .

امشب حانیه گف تو داشتی اینارو میخوندی از کی؟

نتونستم چیزی بگم بعدش سریع گفتم نه نه داشتم یه چیز دیگه میخوندم 

میگه خب شروع کن 

میگم صبا بخونم

میگه صبا ک نیس تو امتحان! حواست کجاست 

میگم اوکی نوای کرد‌ و میرم 

میگه زهرا پرتیاا . صبا و کرد نیستش 

میگم عا اره راس میگی 

شروع میکنم ب خوندن میگه اووو چرا انقد رفتی جلو  خط فلانو بخون

 ی لحظه انگار حالم بد شد

حس میکنم فهمید . ولی مهم نیس چون اونطوری ک ضایع یهو بهم ریختم هرکی بود میفهمید

میشه هوامو داشته باشید؟):

نمیتونم حسود نباشم دوست دارم اونایی ک دوسشون دارم فقط مال خودم باشن):



برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۰۷:۰۷ توسط:حسن موضوع: نظرات (0)